سلام و درود آقا مهرداد عزیز
اگر کتاب جمهوریتش رو نخوندی بهت پیشنهاد میکنم حتمن بخونی
مرسی
سلام آقای من
توی روستای ما همه همینجوری به همئیگه نیگا می کونن
نکنه اهالی روستامون از نوادگان افلاطونن؟؟!!
خدا بیامورزتش
فخط اون طبقه بندی اجتماعیش یه خورده جای تامل داره!
سلام آقای من
برم اسپند دود کنم برا اهالی روستامون
همه شون ماشالله مغز و نغز هستن
مثلا وقتی نوشته های این رفیقتون که یادم نیس جانان بود، کاوه بود یا یه نفر دیگه، رو درباره ازلی بودن ماده و این جرفا میخوندن کلی میخندیدن. یکی از نوجوونای روستا که خیلی با فلسفه محشوره میگفت این بنده خدا بافنده ی خوبی میشه ، میتونه همی ی چیزای بی ربط رو با شیره مغزمبارکش بهم بچسبونه و فلسفه های خنده دار نوینی خلق کنه.
البته حسرت هم میخورد که چرا یه نفر، باید اینقدر علم و اطلاعش از فلسفه ضعیف باشه که مثلا ندونه ماده نمیتونه چیزی با مرتبه وجودی بالاتر از خودش که خواص غیرمادی داره، خلق کنه مثلا چیزی مثل فکر یا صورتهای علمی حاکی از واقعیت بیرونی یا الهام خلق کنه که خواص فرامادی و ماوراء الطبیعه داشته باشه. میگف کاش این جانان که به فلسفه علاقه داره یک بار کتاب "اصول فلسفه و روش رئالیسم" علامه طباطبایی یا شرح اون رو از آقای مطهری خونده بود و ازین تاریکی علمی و فکری بیرون میامد و "روشن" می شد....
این بچه های روستای ما خیلی هم مهربون و عاطفی هستن و خیلی برا اون مهمون وب شوما غصه میخورن. میگن طفلکی استعدادش هدر میشه.
بهرحال دلسوزی و انسانیت هم توو وجود اهالی روستای ما خیلی بااالااس.
آقای من
مخلصیم
دمتون گرم
خبر جدید!
سلام اقای من
در تحقیقاتی که در سلسله انساب و شجره نومه روستایمان انجام دادیم فهمیدیم حدس ما غلط بود که گفتیم "احتمالا اهالی روستامون از نوادگان افلاطون هستن"،
در تحقیقات روشن شد که افلاطون از نوادگان اهالی روستای ما بوده!!!
آقای من این موجب افتخار شوما هم هس😉
ببین چه رعایای فاضلی داری؟؟!!!
صفا کن ارباب.......😉
سلام
افلاطون می گوید:
"اﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﻣﺎ ﻫﻢ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ،ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﻧﺶ! آﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ…"
متاسفانه بسیاری از ما آدمها به دنبال لذت بردن از زندگی هستیم ؛ نه نحوهی طی کردن آن . آگاهی دافعه ایجاد میکند ، نه جاذبه ! دلیلش واضح است ؛ سنگی است که آرامشِ برکهی تفکرمان را بر هم میزند ؛ ما نیز همان سنگ را بر سر هر کسی میکوبیم که قصدِ روشنگری دارد. خرد ، ایجادِ نفرت میکند ؛ خود افلاطون در تمثیل غار ، به زیبایی به آن اشاره کرده ؛ شخصی که دست و پایش از غل و زنجیر باز شده و به بیرون از غار رفته ، حقیقت عالم را لمس میکند ، پس بازگشت و توضیح آنچه مشاهده کرده ، با عکسالعمل منفی غارنشینان روبهرو میشود ؛ نه تنها او را باور نخواهند کرد ، بلکه کینهای از او بر دلها مینشیند !
مغز ما را مثل آن دباغ ، سرگین برداشته ؛ بوی خوش که به مشاممان رسد ، از خود بیخود میشویم !
گفت با خود : هستش اندر مغز و رَگ/ توی بر تو بویِ آن سرگینِ سگ ( مثنوی ، دفتر چهارم )
سلام
مباحثه و گفتگو خوبه ولی
برای مباحثه حداقل باید یک وجه مشترکی بین طرف ها باشه وگرنه مباحثه عملا به مسخره و مضحکه و دلخوری ختم خواهد شد همچنان که میشه .
وقتی از خرد ترین مسائل اخلافات اساسی است تا کلان ترین مسائل آیا مباحثه چیزی خواهد بود جز ضد حال زدن به همدیگر ؟
وقتی حتی در وجود خداوند هم بین طرفین اختلاف هست در نوع مباحثه هم اختلاف هست چطور میشه مباحثه کرد ؟
یارو یه بار میاد از امام و پیغمبر و قرآن حدیث و آیه میخونه بعد در یک گفتگوی دیگری وجود خدارو منکر میشه و میگه که دنیا نیازی به خالق نداشته و ندارد ! با صاحب چنین افکار درهم برهمی چطور میشه مبلحثه کرد و یاد گرفت و یاد داد ؟
بنابراین برای مباحثه باید حداقل اشتراکاتی باشه .
پاراگراف دوم رو اگر قبول داشتی پاراگراف اولت دیگه معنا و کارگردی نداشت .
این روشی که در پاراگراف دومت مطرح کردی رو امتحان کن . راجبه احمدی نژاد مطلبی بنویس و مخالفینی رو که در این وبلاگ بنظرت اهل علم و غیر لجوج هستند رو دعوت کن بعد نتیجه رو ببین .
انسان ها در کنار قوه تفکر قوه ای دارند به نام قوه لجاجت .
و جالب تر اینکه فقط طرف مقابلمون لجوج و ضد علمه .
بنابراین تنها کاری که میشه کرد اینه که مثلا در زمینه های مشترک نظیر انتقاد از دین بحثی رو مطرح کنیم تا طرفین در کمال آرامش و متانت به تایید همدیگر مشغول باشند .
همچنین دوستان دین دار در جمع خودشون همین روال رو در پیش بگیرند .
در غیر این صورت مباحثه آب در هاون کوبیدن و اتلاف وقت خواهد بود .
قدر عمر گران و زمانی رو که صرف کارهای بلا نتیجه میکنیم را بدانیم !
++++
سلام آقای من
این جمله شوماس :
"بر نیانگیختن لج طرف مقابل هم قطعا فوت و فن داره ..."
که در جواب آق جلا گفتین، البته "معکوس این جمله تون" میتونه
چقدررررررررررر خوووووووووووووووووب رفتار شوما رو به تصویر می کشه.
هیشکی مث وجود مبارک خودتون نمیتونه سمبول معکوس این جمله شاهکارتون باشه!
یه مروری به مطالب پستهای وبتون بندازین ببینین چقدر توهین آمیزه نسبت به دین و دیندارها و با تمام قوا و سلولهاتون سعی میکنین به هر چی دین و مذهب و متدین هست نیشزهرآلود توهین و تهمت و افترا بزنی، و هیچ هم به روی مبارک نیارین که به جماعت کثیر متدین های جهان توهین میکنین!!! رو که نیس ماشاله سنگ پا....
شوما توی زمینه "لج درآوردن" از مخاطب مخصوصا مذهبی ها به بهترین شکل اوسّایین ارباب. لنگه ندارین
و چقدم جالبه که برای دیگرون روضه میخونین که نباس اینکار زشت رو کرد!!!!!!
واقعا خالق شوما شاهکار آفریده
فتبارک الله
سلامی گرم و صمیمی خدمت دوستان گل😊
به به چه جالب و قشنگ👌👌خوشمان آمد😃
اتفاقا امروز صحبتمون گرم بود با دوستام، منم ی جمله تکان دهنده این چنینی بکار بردم خاله پسر 😅😅
حرف افتاد بهم میگفتن که تو چطور با هر شخصیتی سازگاری؟!
خب منم عقیدم اینه که مهم نیست همه شخصیتها و اخلاقا مثل هم باشه مهم اینه هر کی با هر تفاوتی رو بتونی درک کنی و باهاش بسازی.... یعنی یکی از بچه ها همچین قانع شد ی نگاه بهم کرد بعد گفت سنگین بود و قابل تامل🙄😂
این که درست ولی فامیل نبود! دوستم بود 🙄😅
اختیار دارید تو مکتب شما درس پس میدیم خاله پسر😉😅
به این جمله میگن مثبت اندیشی
به این جمله میگن با تمامیه اختلافات و موازات همه دیگرو دوست داشتن
به این جمله میگن بزرگی کردن و فکر کردن
به این جمله میگن جا برای همه هست و این جاها در طول تاریخ دست به دست شده ( و سو استفاده گریش موند برای بالا دستیها و بدبختیش موند برای رعیتی که مغزشون شستشو شده که بیشتره سواستفاده گران هم مذهبی بودن و فقط جنگ و جنگ میکردن و میکونن ، چون ذات مهربانی و صلح دوستی ندارن و بقولی اگر جنگ جنگ نکونن نمیتونن از مردم ساده مفت مفت سو استفاده کنن و ... )
و ...
این جمله اگر واقعن مال افلاطون باشه ، نشان میده که هزاران سال پیش هم بودن مردانی که میفهمیدن و آرامش میخاستن ولی بعضی ها نمیزاشتن و نمیزارن که آرامش حکم فرما بشه ، حتی در ذهن و ...
پ ب