پاسخ:
😅 باور کنید تا اسم صادق خان هدایت رو دیدم یاد همین داستان افتادم و بعد دیدم تعریفش کردید !
یه حکایت هم که برای ما اتفاق افتاد بشنوید
طبق هرسال قیمه نذری داشتیم که عروسمون تز داد برای پخت بهتر برنج و ته دیگ نشدن، بهتره یه سینی بزرگ کف دیگ بذاریم و روش یه پارچه بکشیم! تا برنجها تماس مستقیم با کف دیگ نداشته باشن...
موقع ظهر برنج دم اومد و در دیگ رو برداشتن که پلو رو بکشن . با صحنه ی عجیبی مواجه شدن ! پلو قرمز شده بود !!! جماعت بود که سرازیر میشد خونه ما برای رویت معجزه ی الهی !!! بیاید ، بیاید ، بیاید ببینید پلو خون افتاده ! کل محل پیچید شهادت امام حسن پلو نذری نرگس خانم پلو خون افتاده !!! اشکها بود که جاری میشد و تبرکها بود که برده میشد ...
و من مبهوت 😕
بعد از تموم شدن ماجرا نوبت ما شد ظرفا رو بشوریم . دیگ رو که خواستم بشورم سینی پارچه پیچیده شده رو دیدم ! قبلا پارچه قرمز بود ! ولی الان دیگه رنگ نداشت... ! ! !
و من هنوز چیزی به کسی نگفتم تا حس خوب و رضایت مادرم ازون روز و واقعه خراب نشه ☺