سلام
ولی یسریا ترجیح میدن همون صدقه رو بدن و وجدان نداشتشونو آروم کنن بعد به پایمال کردن حقوق بقیه ادامه بدن.
درود بر شما---ای خدا چقدر منتظر این مفهوم بودم---خودش یک کتاب اخلاقه---بدیگران که آیا وجدان دارند و یا ندارند کاری ندارم---این عمل ما یعنی صدقه دادن تبدیل شده به یک بیزینس پر در آمد که ریشه همه چیز را سوزانده
عدالت را از بن و ریشه قبول ندارم---قانون ارجح است(قانون جهان هستی)
دم شما و خانم آلنده گرم
سلام
ببخشید قطعا نظرات من علمی و کامل نیستند ولی چون هم ولایتیم نیومد برای گفتگو خودم هستم تا بیان:))))
اول اینکه این جمله رو یکی از شخصیت های رمان خانم النده بیان میکنند؛ و مسلما باید کل کتاب رو خوند و بعد نتیجه گیری کرد!
دوم اینکه درمورد ترجمه این متن هم میشه یه حرفایی زد!
این متن اصلیه تو این عکسه که اپلودش کردم http://uupload.ir/files/1prr_img_20200609_132919.png
این ترجمه متن
(مادر بلانکا وقتی میرفته سراغ فقرا و براشون هدیه میبرده، بلانکا رو با خودش میبرده
ترجمه:
او [منظور مادر بلانکا هست] به بلانکا توضیح می دهد: "این برای وجدان عزیز ما است." "اما به فقرا کمک نمی کند. آنها نیازی به امور خیریه ندارند ، آنها به عدالت احتیاج دارند." (4.95)
نیکوکاری یک سنت در بین زنان خانواده های دل وال و Trueba است - نووا ، کلارا ، آلبا ، و حتی بلانکا (با خواست مادر و دخترش) با کار و با هدیه پول و غذا به فقرا کمک می کند. همه این شخصیت ها ، تنها به جز بلانکا ، تصدیق می کنند که خیریه نمی خواهد آن را کاهش دهد - ساختار سیاسی که در درجه اول فقر را تحریک می کند ، باید تغییر کند)
دیکشنری هایی ک چک کردیم
اونها بیشتر به کارهای خیریه و خیرات میگن Charity
اما در اسلام صدقه دو نوع است
واجب و مستحب
واجب که همون زکات هست؛ اما مستحب که خیلی جای بحث داره
اینم لینک درمورد صدقه واجب و مستحبه
https://www.andisheqom.com/fa/article/view/3376/%D8%B5%D8%AF%D9%82%D9%87
و این حرفام رو با فرمایش امام علی (ع) تموم میکنم :
"ما رایت نعمه موفوره الا و فی جانبها حق مضیع"
یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشته ای به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایع شده ی فراوانی وجود دارد.
معنایش آنست که اگر اموال از راه حلال بدست آید و حقوق واجب و مستحب آن داده شود، اینقدر روی هم جمع نمی شود. اگر ثروتمندی در کنارش فقراء در مانده را ببیند و به آنها بی توجه نماند طبعاً پولهای راکد خود را صرف فقرا می کند و ثروت انباشته شده ای پیدا نمی شود.
داشتن ثروت فراوان از راه صحیح عیب نیست، مشکل آنجا است که ثروتی در دست فرد وافرادی انباشته شود ودر کنار آن جمعیت زیادی محروم باشند و ثروتمندان بی توجه به محرومین به جمع ثروت ادامه دهند و آه و ناله اینها را نادیده بگیرند.
البته داشتن ثروت زیاد، مذموم نیست و صاحب آن ظالم نیست. انسان می تواند تلاش کند در کسب روزی حلال و پولدار شدن، بشرطی که حقوق افراد محروم را ادا کند، نه اینکه پول چشم گوش او را کور وکر کند و ناله مظلومین را نشنود.
سلام جناب افغانی
ممنون جواب دادید
ولی من فکر میکنم این تمثیل با نماز خیلی درست نیست
خب زکاتی که بیان شده وجدان کسی رو اروم نمیکنه چون وظیفه است،واجبه
این خودش حتی میتونه عدالت باشه ،اینکه کسی گنج جمع نکنه و عده ای با فقر دست و پنجه نرم نکنند ی جورایی عدالته(هرچند ک تو مملکت ما همه متخصص پول جمع کردنن و..)
اونا کار خیر انجام میدن مثل همون صدقه مستحب ما ک هر وقت دلمون بخواد میدیم
کلا هم صدقه هم عدالت برای جامعه لازمه،ولی متاسفانه فعلا هیچکدومش اجرایی نمیشه:)
اینجا ملت از دین استفاده ابزاری میکنند و به هیچ رکنیش هم پایبند نیستند مگر اینکه احساس خطر کنند :)))))
عجیب نیست هم ولایتی ما نیومد:))))
سلام ارباب
براتون درباره حرفای بیربط کجسن توو پست قبلی مقداری نوشتم.
دیدم خوبه بخشی از اونو اینجا هم بذارم تا بروزرسانی بشه:
دیگه اینکه یه نگاهی به حرفای گنده تر از دهن این محسن خ. بندارین و ببینین چقدر ادعا کرده که اثبات هر کدوم از اینا ممکن نیس:
- تمام اینگونه فرمایش ها کلا سر کاریه !! ((چقدر حرف علمی و مملو از استدلالی!!!! این ادبیات یه آدم بیسواد نفهمه تا....این محسن ایتقدر بی فکره که نمیفهمه عین همین حرف رو هرکسی میتونه جلوی همه حرفای خودش بنویسه!! )
- طرف با تحصیلات عالی رفته چریک شده بر علیه امنیت کشور خودش اقدام کرده (( خب اینم که نقطه قوت چمرانه که! هم تحصیلات عالی امتیازه، هم چریک شدن شجاعته!! بعدش محسن هنوز نتونسته بفهمه کسیکه برای نجات کشورش از یک شاه نوکرامریکا و غرب با رژیم شاه می جنگه علیه مملکتش نمی جنگه! درست بر عکس، برای دفاع از ملتش می جنگه! )
- در انتخاب راهش اشتباه کرده (( این قضاوت شخصیه ونمی تونه بدون دلیل بیان بشه، چقدرم که محسن خ. دلیل آورده مااااااااااشاله! اینطوری که هر ننه قمری میتونه مخالف خودشو محکوم کنه و دقیقا همین حرف رو میشه به خودمحسن گفت که آقاجون بیدار شو، راه رو اشتباه رفتی))
- جونش بر سر اشتباهش به فنا رفته (( اولا پاسخ بندقبلی، دوما کسی که برای عقیده و باورش شهید میشه توی همه فرهنگها و ملل محترمه، همه ملتها شهید دارن و احترام برای شهید رو می فهمن جز امثال محسن که خالی ازین فهم هستن و توهین به شهید می کنن و میگن به فنا رفت!!)
- حالا ما بعد از سی سال حرفهاشو قرقره میکنیم ((اینم باز از اخلاق وادب کوچه بازاری و چیپ محسن خ. که بیان سخن یک فرد تحصیلکرده و مبارز و صاحب عقیده و نظر رو قرقره حساب میکنه و به شوما میگه دارین قرقره میکنین!! خب بازم اونقدر فهم نداره که عین همین حرفو میشه به همه حرفای خودش گفت ینی گف تو هم داری حرفای غلط افراد دیگه ای رو قرقره می کنی!!).
- چمرا ن قبل از انقلاب در اختیار جاسوسان بوده ((خوشبختانه این غلط خودشو توی جواب بعدیش کمی تعدیل کرد ولی بازم گفتن یه تهمت وار یه حرف نشونگر میزان نازل اخلاق و شعور گوینده این تهمته و بدون هیچ سند و مدرک!! محسن خ. نمی فهمه که وقتی بنا باشه بی سند و مدرک معتبر، به هر کسی تهمت زد، عین همین روش رو میشه برا خودش بکار برد و دقیقا برای همین بود که من اون سوال رو درباره حرومزادگی طرح کردم تا عبرت بشه، ولی اقرار میکنم خطا کردم که گمون کردم ذره ای فهم و شعور توی کله محسن خ. هست.
آقای ارباب
بنظر شوما این همه ادعا و حرف ، اونهم علیه یه کسیکه میلیونها مردم این کشور(لااقل یک نفر چون شوما !!) برای او احترام و ارزش قائلن و اون رو شهیدی فداکار و ارجمند می دونن، بدون بیان حتی یک دلیل همراه اونها، روش کدوم آدم با فهم و عاقل و با اخلاق و باسواده ؟!!
یه نکته هم بشنوید ارباب بر معنی حرومزاده، دیدم محسن خ. دنبال آزمایشگاه میگرده و ژنتیک و...غافل از اینکه خیلی ساده تر ازین حرفا میشه حرومزادگی رو فهمید. توو فرهنگ ما به کسیکه همه حدومرزهای اخلاقی رو زیرپا میذاره و هیچ قیدوبندی برا حرف زدن و اعمال و رفتارش نیس میگن یارو خیلی حرومزاده س!! نگاهی به همون کامنت اول آق محسن درباره چمران و باورهای ملت ایران و شهید و ....میتونه خیلی چزا رو ازین صفت توو وجودش نشون بده. میگن تا مرد سخن نگفته باشد...
عزت زیاد ارباب
سلام
آدمیزاد استاد خود فریبی است و توجیهات زیبا .
عادتی است دیرینه که تعفن وجودش را درون زرورق خود فریبی پوشانده ، به تن کند . گاه آنقدر به پیش می رود ؛ که دیگر ذهن ، بدلِ بزک کرده دروغین را ، صدق و صواب میپندارد !
چه کسی مشتاق آن است که ترسو و طمعکار باشد ؛ وقتی میتوان رئوف و درستکار نام گرفت ! پس ؛ ترس از جهنم را فراموش میکند ؛ به جایش دلرحمی به غیر مینشاند ؛ طمع بهشت را پس میزند ، کمک به همنوع را جایگزین میکند ؛ عذاب وجدان را قورت میدهد ؛ و لاف انسانیت ، بالا میآورد !
برقراری عدالت سخت است و روبهرو شدن با واقعیت از آن سخت تر ؛ او میخواهد باور کند ، که با دو سکه مهربانی ، میتواند دنیا را گلستانی کند ؛ اگر این تفکر را از ایشان بگیریم ؛ بالشت ، سنگ شده و خواب ، کابوس ؛ هیچ کس خواهان این وضعیت نیست .
آدمی همان گربه ای است ؛ که در شیشه شکستهی آمال ، خود را سلطان جنگل میبیند .
سلام آقای من
یا قول امروزی ها درود!
آقاجون این پست خیلی عالیه
ینی موضوعش خیلی عالیه ، چون عدالت یه نیاز بزرگ بشریّت ه.
البته حرف خانم آلنده هم خالی از افراط وتفریط نیس چون اونجا که به طور مطلق هر صدقه رو نفی میکنه و میگه "هیچ کمکی" به فقرا نمی کنه خب این مث روز روشنه که اشتباس!! توی همه جوامع مذهیب و غیرمذهبی کمکهای صدقاتی مشکلاتی رو از فقرا رفع می کنه و توی همه جای دنیا انجمنهای خیریه زیادی براساس همین کمکها تشکیل شده که اگر اونها رو حذف کنن عده زیادی از مردم حتی جوون خودشون رو از دست میدن.
ولی یحتمل منظور خانم آلنده اینه که سیستم صدقه رو نباس جایگزین سیستم تامین عدالت کرد این حرف کاااااااملا دوروسّیه ارباب.
ایکاش شوما اربابها هم کمی بفکر عدالت ورزی به رعایا باشین
اربابها که نه صدقه میدن نه عدالت دارن!!
بگذریم که مشمول غضب ارباب نشیم.
ولی یه چیز عالی دیگه هم که توو این پستتون هس اینه که
همزمان با صحبت اخیر مقام معظم رهبریه درباره عدالت و اینکه فرمودن ما در تحقق عدالت خوب و کافی عمل نکردیم.
آقا جون عمرتون سبز
سلام آقای من
چقدر زود نشون دادید که حرفی در وصفتون توو پست قبلی گفتم دوروسّه(با جوابی که به کامنتم دادید) !!!
گفتم شما ارباب ها نه صدقه میدین نه عدالت دارین.
نشون دادین که عدالت توو وجود مبارک در حدّ صفر 😉😉
سلااااااااام ارباب
داشنم مطالغه می کردم یه حرف جالبی دیدم براتون میرفستم شاید که...شوید:
معنی زندگی چیست؟
فیلسوف یونانی دکتر پاپادروس در پایان کلاس درسش با این پرسش به سخنرانی خود خاتمه داد :
آیا کسی سؤالی دارد؟
یکی از شاگردانش به نام "رابرت فولگام" نویسندۀ مشهور در بین حضار بود و پرسید: جناب آقای دکتر پاپادروس، معنی زندگی چیست؟
بعضی از حضار خندیدند!
اما پاپادروس، دانشجویان خودرا به سکوت دعوت کرد، سپس کیف بغلی خود را از جیبش درآورد، داخل آن را گشت و آینۀ گرد و کوچکی را بیرون آورد و گفت:
موقعی که بچه بودم جنگ بود، ما بسیار فقیر بودیم و در یک روستای دورافتاده زندگی میکردیم ، روزی در کنار جاده چند تکه آینۀ شکسته، از لاشه یک موتورسیکلت آلمانی پیدا کردم. بزرگترین تکۀ آن را برداشتم و با ساییدن آن به سنگ، گِردش کردم.
همین آینهای که حالا در دست من است و ملاحظه میکنید. سپس بهعنوان یک اسباببازی شروع کردم به بازی با آن و بازتاباندن نور خورشید به هر سوراخ و سنبه و درز و شکاف کمد و صندوقخانه و تاریکترین جاهایی که نور خورشید به آنها نمیرسید. از اینکه با کمک این آینه میتوانستم ظلمانیترین نقاط دنیا را نورانی کنم بهقدری شیفته و مجذوب شده بودم که وصفش مشکل است.
*در واقع، بازتاباندن نور به تاریکترین نقاط اطرافم، بازی روزانۀ من شده بود. آینه را نگه داشتم و در دوران بعدیِ زندگی نیز هر وقت که بیکار میشدم آن را از جیبم در میآوردم و به بازی همیشگی خود ادامه میدادم.
بزرگ که شدم دریافتم این کار یک بازی کودکانه نبود، بلکه استعارهای بر کارهایی بود که احتمال داشت بتوانم در زندگی خود انجام دهم.
بعدها دریافتم که من، خود نور و یا منبع آن نیستم، بلکه نور و به عبارت دیگر، حقیقت، درک و دانش جایی دیگر است و تنها در صورتی تاریکترین نقاط عالم را نورانی خواهد کرد که من بازتابش دهم.
من تکهای از آینهای هستم که از طرح و شکل واقعی آن اطلاع چندان درستی ندارم. با وجود این، هرچه که هستم، میتوانم نور را به تاریکترین نقاط عالم، به سیاهترین نقاط قلوب انسانها منعکس کنم و سبب تغییر بعضی چیزها در برخی از انسانها گردم. شاید دیگران نیز متوجه این کار شوند و همین کار را انجام دهند. بهطور دقیق این همان چیزی است که من به دنبال آن هستم. این معنی زندگی من است.
دکتر بعد از پایان درس، آینه را به دقت دوباره در دست گرفت و به کمک ستونی از نور آفتاب که از پنجره به داخل سالن میتابید، پرتویی از آن را به صورتم و به دستهایم که روی بازوی صندلی به هم گره خورده بودند، تاباند و گفت :
✔️به جایی که تاریک و ظلمانی است، نور ببریم.
✔️به جایی که امید نیست، امید ببریم.
✔️به جایی که دروغ هست، راستی ببریم.
این معنای زندگیست.
سلام آقای من
این فرمایشات خیل آمرانه و شاید کمی هم عصبانی اخیر شوما به کامنت منه:
«دو تا مورد که قبلا گفتم و الان بازگو میکنم☺
1.هروقت به کسی میخواید پیام بدید با شجاعت و صراحت خودش رو خطاب قرار بدید . نه اینکه منو خطاب قرار بدید و به اون شخص مورد نظر پیغام بدید!
2.در مشاجرات و گفتگوی دیگران حدالامکان مداخله نمیکنم
عدالت کلا در وجود شما جمع شد و به بقیه نرسید دیگه 😉»
اینم جوابکی تقدیم به شوما ارباب :
وقتی عصبانی میشی زود حرف نزنین چون گاف میدین بد جوور!!
یه گافتنون مربوط به بند 2 فرمایشتونه که در گفتگوی دیگرون دخالت نمی کنین، کافیه یه نگاه کوچولو به گفتگوهای قدیم و جدیدتون بندازین از همین پست دنده عقب بگیرین برین تا پستهای قبلتر تا ببینین هرجا که "دلتون بکشه" و "میل مبارک باشه" خیلی هم خوب وارد گفتگوهای دیگرون میشید. البته تاریخ نشون میده ارباب ها حرفای بی عمل هم دارن و ما هم تعجب نمی کنیم!
اون فرمایش دیگه تون درباره شجاعت هم یه نظر کاملا شخصیه! از نظر خیلی ها اینطور صحبت کردن ربطی به شجاعت نداره، گاهی آدم نمیخاد با یه نفر بی حیا و بی منطق حرف بزنه و می بینه همون آدم اومده توو یه فضایی مث وب شوما که ما دوسش داریم و خودتونم دوس داریم و احترام قائلیم مشتی چرندیات و حرفای 100 تا یه غاز میگه، با همچین موجودی حرفی نداریم که بزنیم ولی چون شوما برامون محترمیم به شوما چیزایی میگیم حالا ممکنه شومام گوش نکنین ولی ما انجام وظیفه رفاقت و دوستی می کنیم،گاهی ام سوالی می پرسیم. این ربطی به شجاعت نداره، بیشتر به لیاقت مخاطب ربط داره، شوما که نباس کسی رو مجبور کنی با کسی که فاقد لیاقت میدون حرف بزنه و با شومایی که صاحاب لیاقت میدونه حرف نزنه!!!
آقای من
از تحمیل "جبر" بپرهیزین
بذارید مردم "مختار" باشن
"اختیار" یه نیاز فطرت انسانه
قربووون اقا
سلام آقای من
شک نکن لیاقت مورد خطاب بودن رو دارین.
مگه بعده اینهمه تبادل کامنت، تا حالا اینو نفهمیدین آقای من؟؟!!!😅
از شوما بعیده!!!!!!!
شوما خیلی با حااااااااااالین 😅
واس همین مورد خطاب فرار میگیرین دیگه😅
ولی بعضیا اصلن لیاقتشون ندارن😉😉
زَت زیاد آقای من
از زوایایه زیادی میشه نگاه کرد به این نوشته ( خصوصن از پرورش یافتگان سیستم حاکمیتی و مذهبی اکنون وطن ما که حتی نمیدونند دینشون چی هست )
ولی درسترین نوشته و بسیار خردمندانه هست این نوشته خانم آلنده ( بله ، اگر عدالتی در آن حاکمیت یا حکومت با هر نگرشی که دارد ، باشد هییییییچ زمانی از افراد جامعه به صدقه محتاج نخواهند شد و اگر درستر بگیم ، بودن فرهنگ صدقه نشانی از بی عدالتی در آن جامعه و نظام هست و همزاد پنداریش با حاکمیت به ظاهر عدالت خواه کشورمون ، بی چونو چرا شهادت میدهد که حاکمیت و نظام اکنون وطن ما یک نظام دروغگو و ریا کاری بیش نیست )
و اینکه هیچ صدقه بگیری در وطنمون و بین هم میهنامون وجود نداشته باشه هم ( آرمان گرایانه ) نیست ، چون کشورهایی زیادی این آرمان را بهش رنگ واقعیت دادند ( مثل عربستان یا کشور آذربایجان و نروژ و کویت و عمان و ... ) چون مسئولینشون خواستند و می پسندیدند که ملتشون با هویت و کرامت در این زندگی فانی زیست کنند بر عکس مسئولین دروغگو و ریا کار نظام کشور ما ( آن هم با این همه ثروت ملی که وطن ما داره )
پ ب
درود بر شما---بله یک بیزینس هست برای اینکه سر هر چراغ قرمز سرقفلی خاصی داره و هر کس بخواهد سر آن چراغ هر کاری میکند باید سرقفلی و کرایه بدهد. هدیه امروز
*ما می اموزیم که در باره هر چیزی فکر کنیم و بعد چشم خودرا عادت میدهیم که به هر چی نگاه میکنیم چنان نگاه کند که ما فکر میکنیم
با اجازه مدیریت وبلاگ---آقای مختار برای من همینقدر کفایت دارد که خودتان فهمیدید که تا چه اندازه بی تربیت و بی چاک و دهن هستید.این دستاورد کمی نیست که حالا دیگه تمام خوانندگان این وبلاگ متوجه شخصیت هتاک و بی ادب شما شده اند
سلام
اصولا معنای واژه عربی "صدقه" که در گفتگوی مردمان ایران استفاده میشه با بار معنایی "صدقه" در قرآن تفاوت داره. ای کاش میشد در موضوعات قرآن رو دسته بندی کرد و به تفسیر موضوعی پرداخت. مثلا عدالت از دیدگاه قرآن ، صدقه از دیدگاه قرآن ، انفاق از دیدگاه قرآن ، قتال از دیدگاه قرآن ، تقوا از دیدگاه قرآن ، نماز از دیدگاه قرآن ، عبد از دیدگاه قرآن ، قصاص از دیدگاه قرآن ، زنان از دیدگاه قرآن ، ازدواج از دیدگاه قرآن و ......
اما افسوس و صد افسون.
*شخصی که بتواند به چیزهائی که می نگرد، فکر نکند .همه چیز بی اهمیت میشود. و این فرصت برای اراده شخص فراهم میشود که پدیده های درست را انتخاب کند
در مورد اکبر طبری ( راست و دروغشو خبر ندارم که اصلن چنین چیزی پیش آمده یا نه ) ولی همه اینها یک نمایشی بیش نیست چون طبری و طبراها هم گرفته بشن ظالمان نظام دست از اذیت و آزار مردمان ایران و منطقه بر نمی دارند و خواهیم دید
بارها گفتم بازم میگم ( در کشورمون مذهبیان شعیه به اسم اسلام و حدیث و سنت و ... قانونی وضع کردند که میگه بار مالی زندگی تمامن بر روی پسر باشه و بر خلاف چیزی که گفتند عمل کردند و میکنند و این مثل روز روشنه و همه تون دیدید که بر خلاف گفته و قانون خودشون دارن عمل میکنن ( این غیر قاانونی عمل کردن و بر خلاف چیزی که گفتن دارن عمل میکنن را همین قوه قضاییه و ... دارن میبینن و سکوت کردند و خودشونم دارن این نخ عملکرد غیر قانونی را ادامه میدهند بععد شما این دروغگویی و شیادی را نمی بینید و این را باور میکنید که طبری و طبرها مشکل ساز بودند !!! ) حالا چه شما چه ... بیاید بگید که طبری و ... چنین کردند و چنان کردند و لعنت و ... )
گول نمایشهایه این جماعت دروغگو را نخورید و همه اینها نمایشی بیش نیست و من نه طبری و طبری ها را می شناسم و نه میدانم که چنین خلافهایی کرده اند یا نه . ولی میبینم که بر خلاف قانون خودشون که بار مالی زندگی را بر دوش پسران گذاشتند و به پسران شغل و امنیت شغلی نمیدهند را میبینم و میگوییم که این جماعت دروغگو و شیاد هستند و همه اینها صحنه سازی بیش نیست
پ ب
اعتراف کرده !!!
میگم نمایشیه آنوقت شما میگی اعتراف کرده !!! خخخ
از اون سوالا بودا ، خوب بار هزینه زندگی بر روی دوش کیه پس ؟؟؟
پ ب
بله ، نمایشیه
هدف کاملن مشخصه ( جناب رییسی تازه اومده و بقول خودش مثلن میخواهد گرد و خاکی به پا کند و همش نمایشیه و دلایل دیگه که وقتش نیست بگم )
تعجب میکنم از شما کاربر جان !!!! شما سوال پرسیدی طبق کدام قانون که این را همه میدانند یکیش میشه نفقه ، و من گفتم اگر رو دوش پسر نیست پس بر روی دوش چه کسی هست هزینه زندگی ؟؟؟
شما اول بگو ببینم یک زن چجوری و چرا سرپرست خانواده هست یا میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگر مردان سرپرست خانواده نیستن ، چرا آدرس آنها را نمی دهید ؟؟؟
پ ب
والا صدقه میدیم ولی همیشه فکرمون پیش اینه که آیا با این کمکا درد مردم بی بضاعت درمان میشه یا نه!!😔
قطره ها دریا میشن اگه دل همه دریایی باشه....
*انسان موفق با عمل زندگی میکند. نه با فکر کردن در باره عمل
تامل برانگیز😃
ولی من ی دستم که صدا نداره! نهایتش بتونم بشکن بزنم ریا نشه😅
سید محسن خان میشه ادرس وبتونو داشته باشم😊
یبار زدم صفحه برام باز شد که برم بیام،بعد ندونسته بسته شد!!😳
رییسی قبلن هم بوده ، قدرتمند هم بوده و .... ( در کل آبجی خانم نمایشیه و گذشت زمان نشان خواهد داد که نمایشیه و ... )
در مورد بند دومتون ( این پاسخ پرسشهایه من نبود و اگر پاسخی ندارید بگید پاسخی ندارم ، پرسشهایه من هم بالا هنوز هست )
ولی باز مثل ثابق محترمانه به نوشته هایه شما پاسخ میدهم ( اینکه یک زن ۹ ماه باردار هست ربطی به شما و امثال شما نداره و ربط پیدا میکنه به همسرش و پدر و مادرش و خواهر و برادرش و فامیل و اطرافیان و خودش و صد البته در آینده فرزندانش ، که بخواهید برای خودتون و مذهبتون از باردار شدن زنان کلاهی بدوزید و ... )
اینکه مرد کارشو بکنه!!!!( میشه بپرسم شما از کجا آمده اید و این تفکر که مرد کارشو میکنه فقط و فقط از مذهب شیعه تقلبی حال حاضر میاد ، اینو بدانید که در تمام دنیا به آن مرد پدر میگویند و بسیار گرامی میدارندش و سر تعظیم فرود میارند و ... و کمی ادب توقع زیادی نیست خانم کاربر )
سرپرستان ما اول پدر و مادران و بعد همسر و فرزندان هستند و ...
بازم میگم پاسخ پرسشهایه بالا را بدهید اگر در توانتون هست
پ ب
خدا ب خاله تن سالم و عمر باعزت بده پسرخاله 😊
مرسی ممنون🌹
همان پرسش هایی که بالا نوشتم را پاسخ بدهید ، پرسش هایه دیگه بماند .
آخه من در کجا نوشتم که پدر یا مرد نباید خرجی بدهد ؟؟؟؟ ( این نوشته من را بیارید خواهشن ؟؟؟؟)
در بیشتر جاهای دنیا بایدی و یا قانونی که پدر را ملزم بکند که باید خرجی خانواده را بدهد نداریم ( ولی چون ذات پرستاری و مراقبت و دلسوزی و نگهبانی و عشق و بخشش و گذشت و ... در وجود مردان هست این کار را با عشق برای خانواده خود و حتی خانواده پدری و مادری خود و باز حتی دوستان و آشنایان و حتی کشوری و میهنی هم این حمایت را انجام می دهند و کشورهایه دارای آرامش و پیشرفته اینگونه پیشرفت کردند و میکنند . و زنان در این نظام ها کرامتشون نگهداری میشه و انقدر لذت و عشق را تجربه میکنند که حد نداره چون مردشان با علاقه پیششون هست و یارشون باقی می ماند . نه به زور قانون و سیستم هایه غیر طبیعی و شیطانی و غیر عقلانی و زنانشون هم سنگ تمام میزارن هم برای همسر و هم فرزندان و هم برای وطن و ملتشون ، کرامت مردان هم نگه داشته میشود و از بودن کنار همسرشون لذت میبرند و در این جهان فانی عشق و محبت واقعی و انسانی که پروردگار در وجود انسانها نهادینه کرده را میچشند و در کنار ارزشها و اخلاقیات هر دو پیشرفت هم میکنند و عاقبت به خیر هم میشن و ... ( و به این سیستم و زندگی میگویند نظام طبیعی ، که با سیتسم جمهوری به ظاهر اسلامی ما که نظامش غیر طبیعی و حقوقیست زمین تا آسمان فرق میکند و نخست معنی واژگان را بفهمید و در ذهن خود بسنجید و بعد استفاده کنید ) فرق نظام طبیعی و غیر طبیعی را به شما خلاصه وار بیاموزم میشود که در نظام طبیعی پسران از دختران و مردان از زنان جدا زندگی و تحصیل و پرورش نمی یابند و در کنار همطبیعتی و هم نوع خود زیست زندگی را مسالمت آمیز ادامه می دهند و نظام غیر طبیعی میشود جمهوری اسلامی ما که دختران و پسران را از هم جدا کرده و میکند مثل قانون همجنسگرایی که هر دو غیر طبیعی هستند و جمهوری اسلامی ما به یک شکل و دیگران هم به یک شکل دیگه در کشورشان پیاده میکنند
ما در مورد چیزی دیگری گفتگو میکردم نه اینکه زن باردار چش میشود ( زن باردار هیچ چیزیش نمیشود و تا یک روز قبل زایمان بسیار راحت زندگی خود را ادامه و اداره و حتی زندگی شوهر و فرزندانش را هم اداره میکند بدون هیچ مشکلی مگر اینکه تفکرات ضد بشری شعیه تقلبی و فمنیستهایه چادری و غیر چادری شیعی و اسلامی برای توجیه قوانین غیر طبیعی و غیر انسانیه خودشون زنان را در دوره بارداری با دروغها ساختگی بترسونند و از ترسشون برای خودشون کلاه بدوزند و ... و این ربطی به گفتگو ما که در مورد کار ندادن به پسران از یک طرف و گذاشتن بار مالی زندگی از یک طرف دیگه و ادعا داشتن که نظام عدالتجو و قانون مدار هم هست همخوانی نداشت و ندارد )
بله ، بسیار ممنون میشم که پرسش هایه چند پست قبل من را پاسخ بدهید و بسیار هم پرسش هایه بنده ساده هستند
پ ب
نشد دیگه خخخ
آخه شما پاسخی به پرسش هایه من ندادید که بگیم پاسخ شما برای من قانع کننده هست یا نیست یا ... ( شما چیزهایی نوشتید که برای خودش یک موضوع هست ، ولی جدا از نوشته من هست )
به هر روی اگه نمی خواهید و یا نمی توانید پاسخ بدهید آزاد هستید و ...
حرف من این بوده و هست که قوانین ما عدالت جو و انسان دوست نیست و حتی در پیشبرد و یا پیاده سازی هم اسلامی رفتار نمی کند و نکته خنده دار همین جاست که به حدیثها و اسلام و مذهب خودش هم میگه زکی ، حالا شما بیا بگو رییسی آمده ( رییسی نیامده بلکه بوده و فقط پست و صندلیش جا به جا شده همین )
پ ب
نظرات مختلف ؟! بحث که روشنه نظرات مختلف هم گفتید و پاسخ هم حداقل از من و در مورد آن موضوع شنیدید
بحث بی فایده !!! خخخ ( میدونی این حرفت یعنی چی ، یعنی خودت به وبلاگت و وقتی که خودت و دیگران میزارن هم ارزشی قائل نیستید و پایان حرفتون شد بحث بی فایدست ) اگر در مورد موضوعی اطلاع ندارید خانم میتوانید بگید که نمیدانم یا زمانی بدید و یا ...
به هر روی ...
پ ب
درود بر خوانندگان محترم این وبلاگ با اجازه مدیر محترم آدرس وبلاگم را در زیر تقدیم میکنم.
تاکید جمله روی عمل است. یعنی وقتی ما به نتیجه میرسیم که عمل کنیم حالا با فکر عمل کنیم به یک نتیجه میرسیم بدون فکر عمل کنیم به نتیجه دیگری میرسیم---بهر حال تاکید روی عمل است.
http://telon4.blogfa.com
هدیه امروز
*فقط با ادراک انچه هستیم میتوانیم به یک ارامش خارق العاده دست پیدا کنیم
درود بر شما---ظاهر امر دقیقا آنچیزی است که شما میفرمائید...منظور جمله درک گرفتاریها نیست .بله اگر ما گرفتاریهای خودمان را لیست کنیم سخت میگذرد---منظور جمله اینست که ما واقعا کی و چی هستیم .فارغ از گرفتاریها مثلا فکر کنیم که تا چه اندازه در برابر فلان حادثه قوی و یا ضعیف هستیم---جاه طلب هستیم--بخشنده هستیم--نازک دل هستیم ---خلاصه آنچه که در وجود ماست برایمان واضح شود--بحث گرفتاریها بحث دیگری است.شاید هدیه امروز هم در رابطه با فرمایش شما باشد
*تحقق خود --- زمانی بوجود میاید ،که انسان از هیچ چیزبودن آگاه شود از آنجائی که از خالی بودن و بیچارگی درون خویش آگاهیم،تلاش میکنیم ،یا چیزهائی از بیرون جمع آوری کنیم یا سرمایه های درونی مان را پرورش دهیم
*اراده یک انسان دانا وادارش می سازد که بگوید آنچه میکند مهم است و چنان به کار می پردازد که انگار واقعا مهم است.با این حال او خود میداند که مهم نیست.بنابراین زمانی که کار را به پایان میبرد به آرامش میرسد
درود بر شما---درست میفرمائید---همین تناقض ظاهری محل تفکره--در حقیقت این جمله اهمیت اراده را در انسان مشخص کرده--انسان اراده میکند کاری انجام دهد و بهمین دلیل آن کار را مهم تصور میکند.در حالیکه اگر دقت کند متوجه خواهد شد که هیچ کاری مهم تر از کار دیگر نیست مگر آنکه اراده انسان آنرا بر گزیند
کلمه محوری جمله اراده است ---دانائی نیست
*بعضی ها فرصت اینرا پیدا میکنند تا به هر دری بزنند و زندگیشان را به ازمایش بگذارند حتی در جستجوی چیز پوچ و مضحکی که به ان ایمان دارند.چیزی که ممکن است ارزش عمر انها را نداشته باشد
*تقدیر ما در زندگی، اموختن است و انسان همانطور بسوی دانائی میرود که بجنگ میرود با ترس و احترام
درود بر شما---وبلاگ و نظریات آنرا بررسی میکردم رسیدم به اینجا که نظرات شما در باره مطلب (سمت نگاه) بخصوص در آخرین قسمت ابلاغ نفرمودید.حیفه بحث ناتمام بماند .با همه گرفتاری و مشغله که دارید لطفا قسمت آخر را بخوانید و نظر بدهید
لینک مطلب
http://telon4.blogfa.com/post/1875
*انسان باید بدون تسلیم شدن،بدون شکایت،و بدون عقب نشینی تا انجا تلاش کند که موفق شودکه بفهمد هیچ چیز مهم نیست
درود بر شما---واقعیت اینه که بیشتر کارها و تصمیمات و اقدامات ما بی اهمیت است.منظور اینست که اگر برای اقدامات خودمان اهمیت قائل شویم زندگی روز مره امان دچار مشکل میشود و ما دائم باید در گیر بررسی مهم بودن و یا بی اهمیت بودن اقدامات خودمان باشیم.بسیاری از ما خیلی از کارهایمان را بر اساس عادت و یا نیاز دیگران انجام میدهیم و اگر درست و دقیق به مسئله نگاه کنیم متوجه میشویم که در آن لحظات کارهای مهمتری را میتوانستیم انجام دهیم---منظور جمله اینست ---کارهای درست خودت را درست انجام بده و معطل نتیجه آن در حین انجام کار نباش
موفق باشید
درود بر شما--در موقعیت گفتگو وبحث مسئله اول، انتقال مفهوم و قلبِ مسئله است و هر نفر با شرکت در یک گفتگو، خود را در معرض قضاوت طرف خود، قرار میدهد. که در اینصورت قضاوت شدن و قضاوت کردن. لاعلاج است و ایرادی هم ندارد.لذا اگر ما بخواهیم در معرض هر قضاوتی، قرار نگیریم. لازم است با ادمهائی که دوست ندارند و یا نمی توانند ما را ،درک کنند و یا ،ما آنها را درک نمی کنیم. بحث نکنیم. تا در مورد ما، قضاوت سخت و ناراحت کننده نشود
موفق باشید
درود بر شما---این طبیعی و واقعی و حتمی است که دیگران در باره همدیگر و ما قضاوت میکنند.عرض من اینست.حتی خودشان را هم، نبینیم .چه برسه به قضاوتشان---طوری زندگی کنیم که انگار ما در جهان تنها هستیم---از طرفی نمی توانیم خود بین و خود خواه باشیم. که این دو حالت نابود کننده است.هر شخصی باید خودش فرمول تعادلی بین این دو حالت را برای خودش پیدا کند.اگر شخصی واقعا خودش را در برابر قوانین جهان هستی ببیند . متوجه مسئولیتهای جدی خود در جهان شده و از ریشه، دیگران را رها میکند.چون انجام وظائف خودش در جهان، خیلی مهم است. فکر و اندیشه و بالا و پائین کردن دیگران خلاف قوانین هستی و اسراف در زمان و وقت و فرصت ماست
درود بر شما--خب متوجه شدم-شما نمی توانید در تصور خود اصلا دیگران را حذف کنید. شاید نیاز به مسائل دیگری باشد تا شما بتوانید در تصورات خودتان کلا به دیگران کاری نداشته باشید. فرض ما رفتار خودمان و یا دیگران نیست---عرض من اینست که در محاسبات ذهنی و تصوری و تصیمیم گیریها کلا تمام عالم را ندیده بگیرید و مسئله را بررسی کنید...البته ما ناگزیر به مجالست و مراوده با دیگران هستیم و حتما هم ملزم به داشتن رفتار شایسته---اما این مطلب هیچ مغایرتی با فکر و ذهن ما ندارد---ما در رفتار با دیگران موازین دینی و اجتماعی و اخلاقی را حتما باید رعایت کنیم--فقط وقتی داریم فکر میکنیم و خودمان با خودمان هستیم باید کلا-کلا-کلا بقیه آدمها را ندیده بگیریم و نگران هیچ چیز آنها نباشیم.مخصوصا در رابطه با خودمان.
هدیه امروز
*دوست داشتن یا دوست داشته شدن، از سوی دیگران، همه ان چیزی نیست
که در مقام انسان، می توان کرد. انسانی که میداند،، هرگز تمام انچه که در دور و بر اوست را درنخواهد یافت.
*میخواهم خوب باشم و نمی توانم.این تناقض ، این تقابل در وجود ما ، باید فهمیده شود
درود بر شما---خطاب جمله به دوم شخص مفرد است.
هدیه امروز
*وجود تناقض، وجود تلاش را ،حتمی میکند.که بجز خصومت،ستیز،تلخی و اندوه بیشتر به بار نمی اورد
*تناقض فقط زمانی ایجاد میشود که ذهن دارای آرزوی ثابتی است و به یک آرزو می چسبد و آنرا به یک جاودانگی بدل میکند
*جهت رهائی از تناقض لازم است که ما زندگی را بعنوان مجموعه ایی از آرزوهای زود گذر و مغایر با یکدیگر فرض کنیم
*انسان غیر از مرگ و زندگی خود چه دارد؟
*انسان می پندارد که فهم هر چیزی در جهان، اسان است.زیرا خودش به امور پیش پا افتاده ای می پردازد. که فهم انها اسان است
*همیشه برای هر کاری راه درازی در پیش است
درود بر شما--فرض بفرمائید یک کار را در چهل سالگی باید انجام دهیم .خب لازم چهل سال بگذرد تا ما بتوانیم آن کار را انجام دهیم و یا در زمان حال چهل سال زندگی و تجربه داریم تا بتوانیم این کار را انجام دهیم پس بله برای هر کار و همیشه راه درازی در پیش است. منظور اینست که لحظات عمر را قدر بدان چون زمینه ساز اقدام آینده هستند
حالا هدیه امروز
*انسان موفق همیشه باید بگذارد که دیگران انچه را که ناگزیر از انند انجام دهند
درود بر شما--حیرانم که اینهمه فرضیه منفی را از کجا پیدا میکنید.منظور یک حالت نرمال با آدمهای نرمال و شرایط کاملا معمولی است.در مورد فرضیات شما هم جوابی ندارم.در حقیقت به بعد منفی قضیه اصلا فکر نمی کنم.اگر چاره ائی سراغ دارید بفرمائید ما هم یاد بگیریم.
درود بر شما---کسی منکر منفی نیست.اما حیف دقایق عمر است که معطل منفی بافی شود. در اینجا که زمینه فراهم است شایسته است که کاملا مثبت باشیم حتی اگر سورئال بنظر برسد.خب در زندگی واقعی همه رقم مسئله هست . البته ما باید آماده پذیرش همه نوع اتفاقی باشیم.فقط در این محیط خوبست که کاملا مثبت باشیم
هدیه امروز
*تا زمانی که تجربه کننده ایی وجود دارد ،حقیقت وجود نخواهد داشت
درود بر شما--منظور عرض من محیط وبلاگ است که میتوانیم مثبت باشیم----
دستیابی به حقیقت فقط از راه تجربه نیست و اگر ما اصرار داشته باشیم از راه تجربه به حقیقت برسیم .تا زمانیکه در حال تجربه هستیم به معنای اینست که حقیقت را پیدا نکرده ایم
هدیه امروز
*انسان دارای یک ساختار با شکوهِ پندارها، برای توجیه شرارت، است.
درود بر شما---جملات من که بصورت مزاحمت برای دوستان ارسال میشه وضعیت خاصی دارند. اولا در حال حاضر یک اقدام سرگرم کننده شاید بتوانیم تلقی کنیم--دوم مثل یک کبریت است که در انباری می افتد.اگر به مواد سوختی برسد روشن میشود و شعله ور و اگر روی زمین خالی بیفتد لحظاتی بعد خاموش میشود. البته گاهی باعث انفجار هم شده است. با عرض معذرت میگویم اگر لحظاتی موضوع را در ذهن مجسم کنیم و در باره اش فکر کنیم حتما شعله ور میشود.....ارادتمند شدید شما هستم---موفق باشید
درود بر شما---من مواد آتشزا را دیده ام.به همین دلیل با امید کبریتها را می اندازم
هدیه امروز
*هر گاه برای متحول کردن خود، بفکر فردا باشید،به استقبال اشفتگی رفته اید
درود بر شما--اتفاقا نگرش کاملا مثبت است معنی جمله یعنی هیچکاری را به فردا نینداز همین الان اقدام کن
هدیه امروز
*ابزار رهائی انسان ، همان ابزار نابود کننده، اوست.
*اقتدار یعنی بدست آوردن ابزار رهائی و بکار بستن آنها، با هشیاری و دقت
قصد رهائی، بدون شناخت و بکار گیری ابزار رهائی اتخاذ نمی شود*
*انسانهای نیک نیت، نباید دارای فرمول باشند،زیرا فرمولها، نهایتا به کور اندیشی میرسند
درود بر شما--شکسته نفسی میفرمائید ---منظور اینست اگر نیت خیر داشته باشیم نیازی به فرمول و برنامه ریزی نیست هر جا لازم شد و یا پیش آمد ما کار خیر خود را انجام خواهیم داد بدون توجه به مشکلات و موانع
هدیه امروز
*ما در مقابل چالش حاکمان ،که همیشه تازه است ،بر اساس الگوی قدیمی
پاسخ میگوئیم .بنا بر این، پاسخ ما فاقد اعتبار ،تازگی و نو بودن بوده و معادل نیست
توانا*اگر ما به یک چالش بر اساس شرطی شدن قدیم پاسخ بدهیم ،پاسخ ما ،مارا ی فهم چالش جدید نخواهد کرد.
در پیام قبل کلمه توانا اضافه است
با عرض معذرت جمله قبل غلط است صحیح اینست
اگر ما به یک چالش بر اساس شرطی شدن قدیم پاسخ بدهیم ،پاسخ ما ،مارا توانای فهم چالش جدید نخواهد کرد.
*آموزش و پرورش و سایر مرا کز اجتماعی به ما چگونه فکر کنیم را،
نمی اموزند. آنها بما می اموزند که به چی، فکر کنیم.
*قاید تهیه کننده نوعی ماده مخدر، است.
*با انظباط، ذهن ،تغییر ریشه ائی، پیدا نمی کند. و همان خود
سالخورده سابق، باقی میماند.
*قضاوت و مقایسه، بطور فسخ نا پذیرما را، به دو گانگی متعهد میکند.
درود بر شما---اولین کس که قیاس کرد شیطان بود و او رانده ابدی شد----حسابگری و دقت و هشیاری لازم است نه مقایسه
*معمولا ما از ورای پرده ای از مقاومت، گوش میدهیم .پرده ائی از نگرانی های روز مره-ارزوها و ترسها
*کنار گذاشتن تعلیمات-تعصبها-و تمایلات و رسیدن به چیزی ،ورای بیان کلامی برای گوش دادن ،بسیار مشکل است. و این یکی از معضلات انتقال مفاهیم، است
*اگر بر اساس شرطی بودن خرد و تعصبهای خود، به تعبیر و تفسیر و معنی کردن می پردازیم .حقیقت را از کف داده ایم.
*بطور حتم، هر چه در دنیا هرج و مرج و آشفتگی، بیشتر باشد.شخص بیشتر
بدنبال امنیت، است .که این امنیت، بصورت حساب بانکی و یا نوعی ایدولوژی
تصور، میشود.یا در غیر اینصورت، به نیایش روی میاوریم
*هر چه آشفتگی بیشتر، باشد. نیاز به رهبر، بیشتر است.
رهبری که دست شما را بگیردو از آشفتگی ،نجات دهد.
..*درک ما، بر اساس نیاز ماست،نه به اندازه توانائی ما.
درود بر شما---میتوانم عرض کنم که درک ما در حقیقت فراتر و بزرگتر از نیازهای ما می باشد. خوب شعور ما هم میتواند بزرگتر از نیازهای ما باشد.ولی مسئله اصلی جمله اینست که ما نیاز را بر درک خود ترجیح میدهیم و همینکه نیازمان به یک پدیده پایان گرفت درک خود را متوقف می کنیم و یا اینکه به اندازه نیازمان به حرفها گوش میدهیم در حالیکه درک و شعور ما خیلی بیش از اینها است
هدیه امروز
*هر ارتباطی که، بر اثر انگیزه ائی باشد-با تغییر انگیزه، عوض میشود
*فهم دیگران از ما ،به اندازه منافعشان است. نه به اندازه درک ما.
درود بر شما--جسارتا این چند کلمه که عرض کردم نیاز به توضیح ندارد و یا من نمی توانم توضیح دهم. (((فهم دیگران----از ما))))فکر نمی کنم بی ارتباط باشد
هدیه امروز
هیچ ارتباطی واقعا بصورت یکطرفه، قطع نمی شود.
واقعا همینه ها
خانوم ها همیشه به نکات خوب وقابل تاملی اشاره میکنند:)