همینجوری یلخی یلخی

انسان = موجودیست مجبور ، که در میان گزینه های جبری ، اختیار انتخاب دارد !

همینجوری یلخی یلخی

انسان = موجودیست مجبور ، که در میان گزینه های جبری ، اختیار انتخاب دارد !

تقدیر

دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۸:۲۲ ب.ظ

 

 

 

 

 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۸/۰۸/۲۰
کارور بیان

نظرات  (۲۱)

۲۰ آبان ۹۸ ، ۲۱:۱۷ کاوه آهنگر

درود بر شما 

یه قسمتی از تقدیر دست خود ما نیست! مثلا در کدام کشور و یا در چه زمانی متولد بشیم. ( همان جبر جغرافیایی) 

یه قسمت دیگه از تقدیر وابسته به خرد جمعی هست!! و از آنجایی که انسانها بصورت اجتماعی زندگی میکنن،،  تصمیمات حاکمان و یا رهبران آنها بطور مستقیم تقدیر و سرنوشت آنها را رقم میزنه. (مثل لشکر کشی ها و جنگهای که با تصمیم یک شخص گرفته میشد و سرنوشت و تقدیر تقریبا همه مردم آن کشور تحت تاثیر تصمیم یک نفر  قرار می گرفت)

و البته قسمتی هم در دست خود انسان هست و تصمیمات او تقدیر و سرنوشت او را رقم میزند.

پاسخ:
سلام
اشارات شما صحیح
متاسفانه خیییلی بیشتر از یه قسمت دست ما نیست ! والا اینجور که ما دیدیم و درک کردیم یه قسمت خیلی ناچیزی دست ماست 😕 شدیم عبدالتقدیر 
۲۱ آبان ۹۸ ، ۰۹:۳۷ ابوالفتح فوق سیکل یا همون دکترای قدیم

والا جناب افغانی چیزی که ما به اسم تقدیر و ... شنیدیم ( از نظر من 99 درصدش مقصر عوامل محیطی و اطراف هست و این عوامل و اطراف رو به ظاهر حاکمان و به ظاهر  عالمان درستش میکونن ) 

قبلن مثالی از این تقدیر زدم در خانواده برتر اینجا هم میزنم 

 

مثالش میشه خدمت سربازی ( این خدمت سربازی ، پسران رو کاملن از روال زندگی و کاری و تحصیلی و ... دور میکونه و دنیایی از ریا کاری و بی هدفی و بی ارزشی رو در عمق ذهن پسرها میزاره و بعد از این فعل و انفعال دوباره میارتش تو جامعه و این اتفاق رو حاکمیت به ظاهر اسلامی و شعیه داره رقم میزنه ) که بار مالی زندگی رو انداخته بر دوش جنس پسر و 2 سال از عمر این موجود رو به بطالت میگذرونه و انگار که نمیدونه که بابا منه حاکمیت در قانون تمام هزینه زندگی رو بر دوش پسر انداختم اونم یک طرفه ، آخه چرا باید این پسر رو 2 سال الاف کنم و حتی و حتی حقوقی بهش که نمیدم بازم حتی اون بیمه این دوسالشم رو حساب نمیکنم و خودش بعد خدمت باید بره بریزه ؟؟!!!! یعنی اوج بیشعوری و بی تدبیری و ضدیت با پسران کشورش و حتی با قانون خودش رو میرسونه این حکومت به ظاهر اسلامیه شعیه 

 

آیا این تقدیره ؟! اونم تمامن سر قشر پایین دست جامعه خالی میشه و یک نشان بزرگ از سیستم سرمایه داری بودن حکومتون رو داره که در پشت نقاب گدا صفتی و اشک و عزاداریها ، این سیستم سرمایه داری بودنش رو پنهان کرده 

 

چند روز پیش در tv داشت مصاحبه یک پسر حدودن 12یا 13 ساله رو نشون میداد و این مصاحبه در جمکران بود و مصاحبه کننده یک مرد حدودن 45 سال میشد ، برگشته به پسره گفته که آقایه فلانی اگر بزرگ بشی دوست داری برای امام زمان چیکار کنی ؟ اون پسر هم گفت دوست دارم که شهید بشم !!! سوالی که هست کی تو ذهن این پسر حدودن 13 ساله دنیایی از جنگ و خونریزی و بقولی شهادت رو تلقین کرده ؟! آخه چرا این پسر خیریت و نیکی و خوبی رو در شهادت ( که واقعیتش همون جنگ و خونریزیه ) میبینه ؟! الان دست تقدیر این پسر رو به سمت افکار جنگی و انسان کشی میرسونه یا خودش !!! پدر و مادر این پسر کجا هستن که بزنن تو گوش اون گزارشگر که ذهن پسرم رو داری با چی شستشو میدی فلان فلان شده . کوسه صفتیش اینجاست که جناب گزارشگر بر میگرده رو به دوربین و به مسئولین میگه که ( ببینید این پسر چه رویایه قشنگی داره و چقدر میفهمه !!! و باید تلاش کرد این فرزند ایران زمین رو به آرزوش برسانیم انشاالله ) آخه انسانهایه الله پرست به این کوسه صفتان چه بگن 😐

 

الان حداقل 5 سال میشه که در یمن جنگ هست ( آخه یکی نیست بیاد به این جماعت بگه که این روشهایه پیشگیری از فرزندآوریه و از این روشها استفاده کنید و حداقل خودتون رو از این لذت محروم نکنید ، ولی فعلن بچه دار نشید تا ببینیم جنگ به کجا میرسه و حداقل شما با آوردن اون طفل معصوم به این روزگار نسبتن بی مزه در حق اون بچه و عقلانیت و انسایت طلم نکنید ) بعد میان در خبرها نشون میدن که فلان حمله باعث شد که 40 نفر کشته بشن که در این بین مثلن 5 کودک و 5 زن کشته شدن ( جالب اینجاست که جناب افغانی در این کشتارها ظالمانه و بی دلیل هیچ حرفی از کشته شدن مردان و پسران گفته نمیشه !!) که اینم علت داره که جاش نیست که بگم 

 

و ...

 

اینها مثالهایی بود از تجربه خودم که به این باور رسیدم که 99 درصد بدبختی و حتی خوشبختیه ما انسانها از دست اندرکارانه به ظاهر حاکم و به ظاهر عالم و به ظاهر روشنفکران و ... هست 

 

حرف زیاده و وقت کم 

 

پ ب

پاسخ:
با قسمت سربازی که گفتید زیاد موافق نیستم ! چون اکثر کشورها نیروی نظامی و دفاعیشون رو اقایون تشکیل میدن و این نیروی نظامی یا مثل ایران اجباری است یا مثل بعضی کشورها استخدامی است.
کشوری مثل ایران با شرایط کنونی براش غیر ممکنه سربازانش رو استخدام کنه و حقوق وزارت کاری بده ! چون تامین بودجه ش نشدنیه . ولی کشوری مثل امریکا با سیاستی که داره و بخاطر اعزام نیروهای نظامیش به دیگر کشورها منافع و منابع درامدزایی و مالی داره . براش تامین مخارج سربازان استخدامی سخت نیست.

با بقیه فرمایشاتتون موافقم 👍 (بخشی از تقدیر انسانها به دست دیگر انسانها رقم میخوره ) 

سلام 

 

هم چنین بحث است تا حشر بشر/ در میان جبری و اهل قدَر ( مثنوی ، دفتر پنجم )

گاهی من به واسطه ی مختار بودن ، دیگری را مجبور می کنم و گاه بالعکس ؛ سرچشمه ی جبر من از اختیار دیگری است . پس شاید بتوان مسئله جبر تقدیر را ، از منظر وجود شر در عالم هم بررسی کرد . البته وجود شرور ، بیشتر برای آنی مشکل آفرین است که قائل به وجودِ خدایی است ؛ عالِم ، قادر و خیرخواهِ مطلق . وگرنه آن که جهان را بی حضور پروردگاری زیست می کند و یا کسی که در تصورش ، خداوند پس از خلق عالَم ، آن را به حال خود واگذاشته ؛ پذیرش قوائد جهان و ماده ، نه تنها سخت نیست چه بسا کاملا منطقی به نظر رسد .

 

برخی از فلاسفه دلایلی برای وجود شر در عالم مطرح کردند مثلا : ابن سینا ، صدرالمتالهین و .... قائل بر این اند که شر لازمه ی جهان مادی است. اصلا فارابی می گوید : عالم ماده نمی تواند خیر محض را بپذیرد !

و خوب این نظریه اندکی با پیش فرض های ما از خداوند ناهماهنگ است ؛ در نظر ما پروردگار توانمندِ محض است ؛ حال او چگونه قادری است که توان خلق ماده و جهانی فاقد شر ندارد ، شاید هم می تواند و هم خواهان آن است ولی اطلاعی از وجود شرور ندارد که این هم علم نامتناهی الهی را زیر سوال می برد ، و یا هم می داند و هم قادر است بر آن اما نمی خواهد ! پس او چگونه خدایی است ، دیگر او را نمی شناسم . به قول جناب خیام ؛ در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست .

 

پاسخ:
سلام

هرانچه که قدرت عمل را از من بگیره ( از ماورایی همچون حکمت الهی و قدرت الهی و تقدیر الهی و مصلحت الهی  تا ورایی همچون طبیعت و حوادث و حیوانات و دیگر انسانهاو...) و منو به موجودی مجبور و متحمل تبدیل میکنه . قطعا بنده رو از دامنه ی تعریف اختیار خارج میکنه

در مورد خیر و شر
از قرار معلوم خالق خیر برای خودنمایی نیاز به موجود شر داشت ! تا انسانها با چشیدن طعم شر . پی به ذات خیر ببرن و قدرش رو بدونن !
از اینرو اهورا . اهریمن را افرید و الله . شیطان را !!!

در مورد پاراگراف اخرتون
خداوند بطور ملموس جمع نقیضین شده !
۲۱ آبان ۹۸ ، ۲۲:۱۶ پرینازم ...

سلام آقای افغانی

 امیدوارم حالتون خوب باشه 🌸

درموردبخش اعظمیش که دست مانیست، تدبیری فایده نداره...

 انگار خداونددر بخشی از تقدیروبروزن تحمیل اینطور نوشته 

که هرچی بیشترخواست و جنگیدبیشترنشه!

گاهی وقتا لازمه که آدم پنچرشه والبته تسلیم...

البته تجربه شخصی خودم بهم ثابت کرده که در موارد مشابه 

 آدم بعدها خداروهم شکرمیکنه بابت این تقدیر تحمیل شده

چون مابه حکمتش احاطه نداریم تحملش سخت به نظرمیرسه

خیلی سخت وطاقت فرسا...

پاسخ:
سلام . ممنون از لطفتون🌹
چقدر خوب تقدیر و تحمیل رو  بهم متصل کردید 👏 و بر وزن تفعیل باید تفهیم هم اضافه کرد . 
مرا  تفهیم تحمیل تقدیر گشت 😅
۲۲ آبان ۹۸ ، ۰۷:۲۷ پرینازم ...

قرارنیست،حالاکه شما طبیعتا باید خیلی عربیت خوب باشه(میدونید که چرا؟)
بخوای به رخ بکشی😅 

چوخ اذیت الی سن ها!! :))))

پاسخ:
یوخ والا . اذیت دئیردی . اله بله ددیم
۲۲ آبان ۹۸ ، ۰۷:۲۷ پرینازم ...

بعدازاینکه شما(تفهیم )هم گفتی یه سوالی اومد توذهنم👇
فکرکنم(تقدیر)و(تحمیل)یه تفاوت مهم دارن که الان نظرم جلب شدنسبت بهش،منظورتون این بود؟

 

به نظرشماتفاوتشون چیه؟

 

پاسخ:
تقدیر تحمیلی مد نظر من بود . که به شدت اختیار رو محدود کرده

۲۲ آبان ۹۸ ، ۰۸:۰۱ ابوالفتح فوق سیکل یا همون دکترای قدیم

الان در بحث خدمت اجباری شاید 20 الا 30 کشور بیشتر نباشن ( که اونها هم حقوق خوبی به نیروهاشون میدن و با دادن حقوق خدمت رو معنی  و ارزش میبخشن و مستقیم از  پسرانشون تقدیر میکونن ) فقط کشور مصر هست که نسبت به کشورهایه دیگه حقوقه خیلی کمی میده ولی بعد خدمت وام بدون بهره بسیار زیادی رو میده که اون تراز قدردانی رو نگه میداره که ( به پول الان ما حداقل 350  میلیون میشه ) اسرائیل هم مثل ایران پول آنچنانی به سربازاش نمیده ( ولی خدمت سربازی برای دختر و پسر اجباریه که پسران حداقل 3 ماه بیشتر از دختران به خدمت ادامه میدن که به اونها هم بعد از خدمت وام خوبی میدن ) در کل 70 درصد کشورها خدمت اجباری ندارن و اونهایی هم که دارن مدت زمانیش کمه ولی به همراه حقوق بسیار خوب که غیر مستقیم ارزش خدمت کردن رو به جامعه تفهیم میکونه 

 

ولی اگر خارج رو قیاص نگیریم 

 

در کشور ما خدمت سربازی کاملن بی ارزش هست و پسران رو از روال زندگی دور میکونه ( و آقازادها و خانم زادها خدمت نمیرن و پولدارها و کسانی که زورشون میرسه هم میخرن و معافیتهایه بی دلیل خانوادهایه خاص که این تیر خلاص بر پیکره بی ارزش بودن و سو استفاده گر بودن این نوع خدمت در کشور ما داره ) و مهر تایید بر سرمایه داری بودن کشورمون داره 

 

به نظر من باید و باید حداقل حقوق مکفی به سربازان بدن ( یا وامی حداقل 500 میلیونی 2 درصد بدن ) اونوقت میبینید که خدمت با ارزش میشه و ارگانها دیگه سرباز برای جارو کردن و حمالی کردن نخواهند گرفت و مجبور میشن که از این نیرو به نحوه احسن استفاده کنن و اینگونه عقل درست فکر کردن هم به جامعه و ارگانهایه نظامی خواه ناخواه تزریق میشه و میفهمن که جنگ و خونریزی چقدر به ضرر جامعه هست ( و این حقوقها کمکی هم به پسران میکونه تا با قوانین ضد خودشون راحتر روبرو بشن و ...)

 

اگر نمیتونن حقوق بدن خوب خدمت سربازی رو بردارن ( چون همین خدمت سربازی بی ارزش هم هزینه بره و لطمه زیادی به پیکره ذهن پسران و پیشرفتشون در این زندگانیه فانی میزنه که نمودش رخوت در اقتصاد و نو آوری رو داره و کج فهمی در مسئولیت پذیریی به بار میاره و ... ) و اینها در صورتیه که آقا مهرداد کشور ما در قوانینش چقدر بر پسران تحمیلات احمقانه داره ( که این تحمیلات در اون چند کشورهایی هم که خدمت اجباری دارن نیست ) 

 

در هر صورت این نوع خدمت در ایران در حق پسران ظلم نا بخشودنی کرده و ظلم نابخشیدنی میکونه

 

پ ب 

 

 

 

 

 

 

 

پاسخ:
از یک جنبه خوب میگیداااا ولی از جنبه ی تامین نیروی نظامی نمیشه با نسخه ی شما پیش رفت
کشور بودجه کافی برای تامین مخارج سربازان رو نداره و اینم در نظر بگیرید اگر به سربازان حقوق وزارت کاری میدادن چه میزان سربازهایی که بخاطر بیکاری در جامعه همش بدنبال اضافه خدمت میشدن !!
کشورهای دیگه هم باید شرایط استراتژیکشون رو مد نظر بگیرید . که یا یک کشور صلحطلب و کم حاشیه و اروم هستن . یا جزو اتحادیه هستن که از پشتیبانی نظامی دیگر کشورها بهرمند هستن.
ایران هیچکدوم ازین مزیتها رو نداره !

سلام آقای من

از دست شوما اقاها و ارباب ها

که فک میکنین توو همه چی صاحاب نظرین!!

یه کم بخونین:

علم خدا جهل بود؟!

 

منابع مقاله: مجموعه آثار جلد 1، مطهری، مرتضی ؛

 

 

 

در خاتمه بحث سرنوشت و قضا و قدر، بد نیست به ذکر معروفترین اشکالات جبریون بپردازیم و آن را تجزیه و تحلیل نماییم تا پاسخ آن روشن گردد.

جبریون ادله و شواهد زیادی از نقل و عقل بر مدعای خود اقامه کرده اند. جبریون مسلمان آیات قضا و قدر قرآن را که قبلا نقل کردیم مستمسک قرار داده اند واحیانا به کلماتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و یا ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز در این زمینه استشهاد شده است.

ادله عقلی که از طرف جبریون بر این مدعا اقامه شده بسیار است ما در پاورقیهای جلد سوم اصول فلسفه برخی از آنها را ذکر و انتقاد کرده ایم معروفترین شبهه جبر همان است که با مساله قضا و قدر به مفهوم الهی یعنی با مساله علم خداوند مربوط است و آن این است:

خداوند از ازل از آنچه واقع می شود و آنچه واقع نمی شود آگاه است و هیچ حادثه ای نیست که از علم ازلی الهی پنهان باشد از طرفی علم الهی نه تغییر پذیر است و نه خلاف پذیر; یعنی ممکن است عوض شود و صورت دیگر پیدا کند زیرا تغییر با تمامیت و کمال ذات واجب الوجود منافی است و نه ممکن است آنچه او از ازل می داند با آنچه واقع می شود مخالف و مغایر باشد زیرا لازم می آید علم او علم نباشد، جهل باشد; این نیز با تمامیت و کمال وجود مطلق منافی است.

پس به حکم این دو مقدمه:

الف. خداوند از همه چیز آگاه است.

ب. علم الهی نه تغییر پذیر است و نه خلاف پذیر.

منطقا باید چنین نتیجه گرفت: حوادث و کائنات جبرا و قهرا باید به نحوی واقع شوند که با علم الهی مطابقت داشته باشند خصوصا اگر این نکته اضافه شود که علم الهی علم فعلی و ایجابی است یعنی علمی است که معلوم از علم سرچشمه می گیرد نه علم انفعالی که علم از معلوم ریشه می گیرد نظیر علم انسان به حوادث جهان.

علیهذا اگر در ازل در علم الهی چنین بوده است که فلان شخص در فلان ساعت فلان معصیت را مرتکب می شود جبرا و قهرا آن معصیت باید به همان کیفیت واقع شود شخص مرتکب قادر نخواهد بود طوری دیگر رفتار کند بلکه هیچ قدرتی قادر نخواهد بود آن را تغییر دهد والا علم خدا جهل خواهد بود خیام می گوید:

من می خورم و هر که چو من اهل بود می خوردن من به نزد او سهل بود می خوردن من حق ز ازل می دانست گر می نخورم علم خدا جهل بود

جواب این شبهه پس از درک صحیح مفهوم قضا و قدر آسان است این شبهه از آنجا پیدا شده که برای هر یک از علم الهی و نظام سببی و مسببی جهان حساب جداگانه ای فرض شده است; یعنی چنین فرض شده که علم الهی در ازل به طور ژرف و تصادف به وقوع حوادث و کائنات تعلق گرفته است; آنگاه برای اینکه این علم درست از آب در آید و خلافش واقع نشود لازم است وقایع جهان کنترل شود و تحت مراقبت قرار گیرد تا با تصور و نقشه قبلی مطابقت کند.

به عبارت دیگر چنین فرض شده که علم الهی مستقل از نظام سببی و مسببی جهان به وقوع یا عدم وقوع حوادث تعلق گرفته است و لازم است کاری صورت گیرد که این علم با معلوم خود مطابقت کند از این رو بایدنظام سببی و مسببی جهان کنترل گردد در مواردی جلوی طبع آنچه به حکم طبع اثر می کند و جلوی ارده و اختیار آن که با اراده و اختیار کار می کند گرفته شود تا آنچه در علم ازلی الهی گذشته است با آنچه واقع می شود مطابقت کند و با هم مغایرت نداشته باشند از این رو از انسان نیز باید اختیار و آزادی و قدرت و ارده سلب گردد تا اعمالش کاملا تحت کنترل در آید و علم خدا جهل نشود.

این چنین تصور درباره علم الهی منتهای جهل و بی خبری است مگر ممکن است که علم حق به طور تصادف و گزاف به وقوع یا عدم وقوع حادثه ای تعلق بگیرد و آنگاه برای اینکه این علم با واقع مطابقت کند لازم شود دستی در نظام متقن و قطعی علی و معلولی برده شود تغییراتی در این نظام داده شود از طبیعتی خاصیتی سلب گردد یا از فاعل مختاری اختیار و آزادی گرفته شود؟!

لهذا بعید به نظر می رسد که رباعی بالا از خیام که لااقل نیمه فیلسوفی است، بوده باشد شاید این رباعی جزء اشعاری است که بعد به خیام نسبت داده اند یا از خیام است ولی خیام نخواسته در این رباعی به زبان جد و فلسفه سخن بگوید; خواسته فقط خیالی را به صورتی زیبا در لباس نظم ادا کند بسیاری از اهل تحقیق آنجا که شعر می سروده اند افکار علمی و فلسفی خود را کنار گذاشته، تخیلات لطیف را جامه ای زیبا از شعر پوشانیده اند به عبارت دیگر به زبان اهل ادب سخن گفته اند نه به زبان اهل فلسفه همچنانکه بسیاری از اشعار منسوب به خیام از این قبیل است. خیام شهرت جهانی خود را مدیون این گونه تخیلات و این طرز بیان است.

علم ازلی الهی از نظام سببی و مسببی جهان جدا نیست علم الهی علم به نظام است آنچه علم الهی ایجاب و اقتضا کرده و می کند این جهان است با همین نظاماتی که هست علم الهی به طور مستقیم و بلا واسطه نه به وقوع حادثه ای تعلق می گیرد ونه به عدم وقوع آن علم الهی که به وقوع حادثه ای تعلق گرفته است به طور مطلق و غیر مربوط به اسباب و علل آن حادثه نیست بلکه تعلق گرفته است به صدور آن حادثه از علت و فاعل خاص خودش علل و فاعلها متفاوت می باشند یکی علیت و فاعلیتش طبیعی است و یکی شعوری یکی مجبور است و یکی مختار آنچه علم ازلی از فاعل شعوری اثر فاعل مجبور از فاعل مجبور و اثر فاعل مختار از فاعل مختار صادر شود علم الهی ایجاب نمی کند که اثر فاعل مختار از آن فاعل بالاجبار صادر شود علم الهی ایجاب نمی کند که اثر فاعل مختار از آن فاعل بالاجبار صادر شود.

به عبارت دیگر علم ازلی الهی علم به نظام است; یعنی علم به صدور معلولات است از علل خاص آنها در نظام عینی خارجی علتها و فاعلها متفاوت اند: یکی طبیعی است و یکی شعوری; یکی مختار است و یکی محبور در نظام علمی نیز امر از این قرار است یعنی هر فاعلی همان طور که عالم عینی هست در عالم علمی هست بلکه باید گفت آن طور که در عالم علمی هست در عالم عینی هست علم الهی که به صدور اثری از فاعلی تعلق گرفته است به معنی این است که تعلق گرفته به صدور اثر فاعل مختار از فاعل مختار و به صدور اثر فاعل مجبور از فاعل مجبور. آنچه علم الهی اقتضا دارد و ایجاب می کند این است که فعل فاعل مختار از فاعل مختار و فعل فاعل مجبور از فاعل مجبور صادر شود نه اینکه علم الهی ایجاب می کند که فاعل مختاری مجبور بشود یا فاعل مجبوری مختار گردد.

انسان در نظام هستی چنانکه در گذشته گفته شد دارای نوعی اختیار و آزادی است و امکاناتی در فعالیتهای خود دارد که آن امکانات برای موجودات دیگر حتی برای حیوانها نیست و چون نظام عینی از نظام علمی ریشه می گیرد و سرچشمه عالم کیانی عالم ربانی است، پس علم ازلی که به افعال و اعمال انسان تعلق گرفته است به معنی این است که او از ازل می داند که چه کسی به موجب اختیار و آزادی خود طاعت می کند و چه کسی معصیت می کند به اراده واختیار خود معصیت کند. این است معنی سخن کسانی که گفته اند:«انسان مختار و بالاجبار است »; یعنی نمی تواند مختار نباشد پس علم ازلی دخالتی ندارد در سلب آزادی و اختیار آنکه در نظام علمی و نظام عینی مقرر است که مختار و آزاد باشد دخالتی ندارد در سلب اختیار و آزادی انسان به اینکه او را به معصیت یا اطاعت وادار و مجبور کند.

علیهذا دو مقدمه ای که در اشکال به کار برده شده هر دو صحیح و غیر قابل تردید است و هم آنچه در ضمن نکته اضافه شد که علم الهی علم فعلی و ایجابی است نه علم انفعالی و تبعی نیز صحیح و غیر انکار است اما لازمه اینها همه این نیست که انسان مجبور و مسلوب الاختیار باشد آنگاه که معصیت می کند از طرف قوه و نیرویی مجبور بوده باشد بلکه آن موجودی که در نظام تکوینی آزاد آفریده شده و در نظام علمی نیز آزاد و مختار قرار گرفته اگر کاری را به جبر بکند «علم خدا جهل بود». لذا اشکال کننده که می گوید:«می خوردن من حق ز ازل می دانست »، باید توضیح خواست که آیا آنچه حق ز ازل می دانست، می خوردن اختیاری و از روی میل و اراده و انتخاب شخصی بدون اکراه و اجبار بود یا می خوردن جبری و تحمیلی به وسیله یک قوه ای که خارج از وجود انسان و یا می خوردن اجباری بود و نه می خوردن مطلق; می خوردن اختیاری بود و چون علم ازلی چنین است پس اگر می به اختیار نخورد و به جبر بخورد «علم خدا جهل بود». علیهذا نتیجه علم ازلی به افعال و اعمال موجودات صاحب اراده و اختیار، جبر نیست; نقطه مقابل جبر است. لازمه علم ازلی این است که آن مختار است حتما باید مختار باشد پس راست گفته آن که گفته است:

علم ازلی علت عصیان کردن نزد عقلا ز غایت جهل بود

اینها همه در صورتی است که محل بحث را علم سابق ازلی الهی قرار دهیم که در قرآن کریم به نام کتاب و لوح محفوظ و قلم و امثال اینها یاد شده است و در اشکال هم همین علم ذکر شده است اما باید دانست گذشته از اینکه موجودات جهان و نظام سببی و مسببی معلوم حق می باشند به علم سابق ازلی خود همین نظام که معلوم حق است علم حق نیز می باشد این جهان با همه نظامات خود هم علم باری تعالی است و هر چیزی نزد او حاضر است امکان ندارد در تمام سراسر هستی موجودی از او پنهان بماند او همه جاست و با همه چیز است:

فاینما تولوا فثم وجه الله (1)

و نحن اقرب الیه من حبل الورید. (2)

هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شی علیم. (3)

علیهذا خود جهان با همه خصوصیات و نظامات از مراتب علم خداوند است. در این مرتبه از علم، علم و معلوم یکی است نه دو تا، تا در آن انطباق و عدم انطباق علم با معلوم فرض شود و آنگاه گفته شود اگر چنین شود علم خداوند علم و اگر چنان شود جهل خواهد بود.

پاورقی ها

1- بقره / 115

2- ق /16

3- حدید / 3

پاسخ:
سلامعلیکم
خداوکیلی خودت اینو خوندی ؟؟ یا فقط کپی کردیش!!
ازین متن بلند سه خط بنویس که جبری بودن رو رد کرده باشه ! 
اول تا اخرش فقط به علم و جهل الهی پرداخت و چندجا هم نامی از مختار و محبور داشت !!

۲۲ آبان ۹۸ ، ۱۸:۵۵ جلال ستاری

خدا ، دوست است .

 

گلایه از دوست نزد اغیار بردن خطاست ❤

پاسخ:
خیلیا هم وقتی از دوست ضربه خوردن دوستی و دوستبازی رو گذاشتن کنار...
۲۲ آبان ۹۸ ، ۲۲:۵۹ کاوه آهنگر

آقای افغانی 

شما انتخاب میکنید در تهران کار کنید، همین انتخاب شما در آینده قسمتی از تقدیر شما را رقم میزنه

حالا اگه مثلا تصمیم بگیرید در ترکیه کار کنید تقدیر شما بخاطر این تصمیم خیلی متفاوت تر از کار در تهران خواهد بود'!

درسته!؟

خودمانی تر اگه بخواهیم صحبت کنیم بیشتر از یه قسمت در اختیار ما خواهد بود! اما به شرط اینکه اکثریت مردم دارای شعور اجتماعی _سیاسی باشند

برای مثال

در کره جنوبی  رییس جمهور از از کمپانی سامسونگ رشوه میگره!

همین موضوع بعد از اینکه رسانه ای میشه باعث اعتراضات مردمی میشه

و یا موارد مشابه در دیگر کشورها 

اما در ایران رشوه که یه موضوع عادی هست طرف میلیارد ها تومان بالا میکشه بعد ملت درباره این دزدی جوک میسازند و بی تفاوت میخندند و....

علت این بی تفاوتی در پایین بودن شعور سیاسی _ اجتماعی هست! چون مردم نمی فهمند که همین دزدی ها و فسادی که نسبت بهش بی تفاوت هستند باعث میشه به مرور تقدیر و سرنوشت آنها تغییر کنه!!

اما در کشورهای جهان اول شعور سیاسی _اجتماعی مردم بالاست و همین باعث شده که درک کنن فساد حاکمان باعث تغییرات منفی خواهد شد که سرانجام آن تغییر منفی در سرنوشت و تقدیر آنها خواهد شد!

پس بخاطر همینه که در کشور خودمان  ما در تغییر و یا کنترل تقدیر و سرنوشت خودمان نسبت به مردمان کشورهای جهان اول دنیا محدودتر  هستیم. 

پاسخ:
فرمایش شما درسته . 
ولی این اختیاری که اشاره کردید بنظرم اختیار در انتخاب گزینه های محدوده! (جبری در یک کشور خلق شدن . جبری در امت یک دین قرار گرفتن . جبری تحت لوای یک حکومت در اومدن...   . خلاصه جبری در کشور جهان اولی یا جهان سومی خلق شدن ) با این اوصاف اختیار خیلی محدودی در انتخاب رویه ی سیاسی باقی میمونه که ایا تن به تقدیر بدی یا مخالفت کنی و عواقبش رو ببینی ...
۲۳ آبان ۹۸ ، ۰۰:۳۴ جلال ستاری

خدا ، دشمن است .

 

از دشمنان بزرگ بپرهیز ❤

پاسخ:
😅😅
چششششم ❤
۲۳ آبان ۹۸ ، ۰۸:۱۶ ابوالفتح فوق سیکل یا همون دکترای قدیم

سربازی که بخاد اضافه خدمت بخوره تا ... ( خوب به راحتی میشه فقط حقوق 21 ماه خدمتش رو داد و هر اضافه روزی که داره رو بدون حقوق باید بگذرونه ، و یا حتی اون اضافه روزهایی که هست رو هزینه خورد و خوراکشو ازش بگیرن و یا کارت پایان خدمت تعلق نمیگیرد ، یا میشود 90 درصد حقوقش را بعد از گرفتن کارت پایان خدمت بهش داد آنهم به شرط خطا نکردن و اضافه خدمت نگرفتن و ... ) خلاصه برای این اتفاقها میشه هزااااااااااران  شرط و شروط گذاشت ( میتونن از بیمه چیها یاد بگیرن ☺) 

 

قیاص کردن با کشورهایه دیگه از نظر من اشتباهه

ولی اگر بخاییم قیاص کنیم در مورد پیمان ناتو و ... چیزی که ظاهرن معلومه مسئولانشون ( ببخشید دست تقدیر !!!) عقلشون میرسه و با هم اتحاد ایجاد کردن که خود همین اتحاد باعث میشه حداقل بین خودشون جنگ و درگیری و سیاست بازی به پایین ترین حد  برسه ( که عربستان و پاکستان و قبلترها سوریه و لیبی و مصر و اردن تز تشکیل ارتش اسلامی داده بودن و ... حتی قبلتر از تشکیل پیمان ناتو ) و اگر مسئولینه افراطیه مذهبی و غیر مذهبی دست نشانده غرب در ایران به همراه گول خوردگان ساده انقدر بر طبل نفاق و جنگ نکوبن و با بستن پیمان اتحاد یا صلح و تشویق دیگران به آمدن به این پیمان خواه ناخواه از هزینه ها کم خواهد شد در تمامیه کشورها و ... ( اگر این پیمان بود قضیه داعش در چند ماه جمع میشد ، اونم نه با جنگ بلکه با گفتمان بزرگان مذهبی و رسیدن به یک اتحاد و تفاهم و ارشاد دینی و اگر نشد بعدش جنگ ) بقولی این بزرگان مذهبی و دینی باید به یک دردی بخورن و با مودت و آرامش و همدلی صلح ایجاد کنن یا نه !!! الان یمن یا جنگ داخلی سوریه یا افغانستان یا روهینیگا و حتی مسلمانان چین و جنگ داخلیه لیبی و ... ( اگر بین کشورهایه اسلامی اتحاد بود چین میتونست غلط اضافی بکونه برای مسلمانان ایغور )و ...  متاسفانه از خود مفهوم پست دور شدیم و به قیاص رسیدیم که قیاص کردن نتیجه مثبت اعمال و تفکر را به بیراه میرسونه 

 

سوای این آقا مهرداد نوع تشکیل ارتش ها نوین و جنگیدن ها تغییر کرده و قشون کشی دیگه کارایی نداره و بحث در این موردها زمان زیادی میخاد که ربطی هم به پست و بحثمون نداره 

 

ولی بازم میگم سربازیه مفت و تحقیر کرامت  پسران ایرانی به ضرر رشد فردیه پیشرفت و اخلاق  خودشون و جامعه مون میانجامه و با توجیه نداشتن حقوق یا بودجه و توجیحات دیگه نمیتونیم این ظلم بزرگی که در حق پسران و کرامتشون میشه چشم بپوشیم ( و این دور از عدالت اسلامی و انسانی و برادری و برابری و میهن پرستیه) ما میهنمون دوست داریم و میپرستیم که در آرامش و در ارزش داشتن زندگی کنیم و اگر قراره که این آرامش و کرامت با توجیه ، ظلمو ستم بشه بر سر پسران ( من به شما میگم که میهن داشتن هم دیگه ارزش نداره ) و بریم بشیم استان چندمه چین یا آمریکا یا آلمان یا کویت یا عربستان یا سوئیس خیلی بهتره 

 

و اینهایی که گفتم همون دست تقدیر مسئولانه ضد اسلام و ضد ایران و ضد پسره  که با ستم بر سر حداقل پسرانی ایرانی آوار شد متاسفانه ( و سیستمی که اینگونه در روز روشن به پسرانش ظلم میکونه مطمئن باشید به دخترانش هم رحم نخواهد کرد ) 

 

پ ب

 

به جناب جلال ستاری 

 

بلاخره خدا دوست هست یا دشمن بزرگ !؟ 😊

 

پ ب

 

 

 

 

 

 

 

پاسخ:
مچکر
☺🌹
۲۳ آبان ۹۸ ، ۰۸:۲۶ ابوالفتح فوق سیکل یا همون دکترای قدیم

به جناب کاوه آهنگر 

 

سلام بر آقا مهرداد 

 

از دیدن اسم شما هم در این سایت به همراه دیگر دوستان بسیار خوشحال شدم  و خوشحالم

 ایشاالله که ایام به کام باشه 🌼🌼🌼

 

موفق باشید

 

پ ب

سلام 

شب نبد نوری ، ندیدی رنگ را/ پس به ضد نور ، پیدا شد تو را ( مثنوی ، دفتر اول )

 

متاسفانه ساختار دنیا به گونه ای است که بسیاری از پدیده ها با ضد خود معنا می یابند ؛ ما هم در جهان اضداد گیر افتادیم ، چاره چیست .

در مورد پاراگراف آخر ؛ بله کاملا جمع نقیضین است ؛ حال یا محال است یا خیر !

 

پاسخ:
سلام
"ما هم در جهان اضداد گیر افتادیم " ☺👍👍

جناب کاوه 🌷❤

بسیار خوب توضیح دادید فرق نظر شما و جناب افغانی در این مورد است که ایشون نقش آدمی رو کمتر میدونن ولی من با شما موافق ترم.

۲۳ آبان ۹۸ ، ۲۱:۰۹ کاوه آهنگر

آقای ابوالفتح ممنونم و همچنین از دوست ناشناس🙏

۲۳ آبان ۹۸ ، ۲۳:۴۷ جلال ستاری

به جناب ابوالفتوح

 

خداوند نزد گمان توست .

 

هر گمانی به او ببری همان گونه است .

 

اگر گمان دوستی بر او داری پس دوست توست و گلایه از دوست جز نزد دوست خطاست .

 

و اگر گمان دشمنی بر او داری پس دشمن توست پس از دشمن بزرگ باید پرهیز کرد .

۲۴ آبان ۹۸ ، ۰۵:۴۹ ابوالفتح فوق سیکل یا همون دکترای قدیم

به جناب جلال ستاری

 

بسیارم عالی 

 

 

در این نوشته شما یعنی اینکه خداوند وجود نداره ، حواستون هست یا نه ؟!😊

( بلکه در افکارمون نهادینه شده و حالا هر جور که فکر کنیم همونه و مولوی بزرگ هم چنین اعتقادی داشته بر عکس افکار عمومیه کشورمون که فکر میکونن مولوی به خدا اعتقاد داشته ، البت این را در میانه و آخر عمر متوجه میشه و ...) 

مذهبیون شعیه هم بر عکس ظاهرشون، عمومشون به خداوند اعتقادی ندارن 

 

ولی بنده گمان ندارم بلکه اعتقاد به وجود الله دارم ( ولی نه اینجوری که شما میگید یا فکر میکونید ) و بیشتر به سمت خیام گرایش دارم که به وجود الله اعتقاد داشته بازم بر عکس تصورات و تبلیغ هایی که درش شده

 

پ ب

۲۴ آبان ۹۸ ، ۱۱:۲۳ جلال ستاری

به جناب ابو الفتوح

 

دل به دل راه دارد .

 

خدا به دل راه دارد و از آنچه در دل است آگاه است .

 

با دوستانش دوست است .

 

و با دشمنانش دشمن .

 

پس خدا نزد گمان توست .

 

اگر او را دوست می داری پس دوست توست .

 

اگر او را دشمن می داری پس دشمن توست .

 

به همین سادگی .

 

۲۴ آبان ۹۸ ، ۱۷:۱۹ ابوالفتح فوق سیکل یا همون دکترای قدیم

به جناب جلال ستاری

 

بله متوجه هستم چی میگی جلال جان  ( با اینکه منم دوست میپندارم الله و بنده هاشو  ولی دشمنی با خدا هم از نظر خودم میتونه یک افتخار باشه و ... )☺

 

میگه که

 

این کهنه رباط را که عالم نام است

و آرامگه ابلق صبح و شام است

 

بزمیست که وامانده صد جمشید است

قصریست که تکیه گاه صد بهرام است 

 

پ ب

 

۲۴ آبان ۹۸ ، ۲۱:۱۸ جلال ستاری

بله جناب ابوالفتوح

 

اشعار خیام و اشعاری از جنس آنچه که در این کامنت اشاره کردین بسیار آرامش بخشه و درواقع به انسان گوشزد میکنه که خاصیت دنیا اینه و باید با دنیا با زبان خودش حرف زد و باهاش کشتی گرفت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی