سلام مختارجان
ابتدا بگم "من گفتم نمونه ای از جبار بودن خداوند در مقابل آیه ای که تو گفتی آن توضیحی است که ما گفتیم، نه اینکه تمام نمونه های جبار بودن خداوند در همان توضیح ما است"
من کی گفتم "..همه "ذاتیات" رو میشه به "جبر و مجبوری" معنی کرد.." ؟؟؟ من نوشتم:" ..قبول اسلام را در ما گذاشته و بعضی به آن گوش داده و بعضی نه و بعضی تاحدودی..." آیا قبول اسلام فقط کافی است یا اینکه عمل به فرامین و بندها و منطقات آن نیز لازم است؟ جالب اینجاست که من دقیقا در آن جمله اشاره کردم که قرار دادن آن بصورت جبارانه (صلاح دیدی به زور) است و قبول آن و عمل به آن را دقیقا نوشتم که به اختیار خود آدمی ست!!!!
درمورد دوم که گفتی:".. اگه ما عقل و فکر رو هم نوعی تفسیرکنیم که جبر و مجبوریه دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه که..". به اجبار خداست که عقل آدمی حتما محدودیتی دارد. شما نمیتونی بگی عقل آدمی محدودیت نداره چون ما با این عقل علم کسب میکنیم واگر میخواستیم علمی نامحدود داشته باشیم حتما باید عقلی نامحدود داشته باشیم و از آن جا که علم نامحدود فقط از آن خداست پس صددرصد عقل محدودی به اجبار خداوند به ما داده شده است تا فقط همان قدر که خداوند حدود گذاشته بشر میتواند به علم دست یابد و نه بیشتر.
توضیح گزاره هایی که گفتی راهم با همین توضیح هایی که دادم قبول ندارم. چون انسان مختار است زندگی کند و هرجور میخواد زندگی کند ولی اینکه او پا به این زندگی گذاشته و به این دنیا آمده جبار بودن خداوند است.
آدمی میتواند هرجور میخواهد زندگی کند ولی اینکه آدمی از اسلام پیروی کند جبار بودن خداوند است. شما اختیارت با خودته که از اسلام پیروی نکنی ولی خداوند جبار اسلام رو به تو رسونده، میخوای پیرو باش و میخوای و مباش.
مختار میشه بدونم رشته تحصیلیت چیه؟
*سعی کنیم وقتی حرف کسی رو نقل میکنیم، اگه حرف آن ادامه حرفیست یا ادامه دارد حتما جوری بنویسیم که به خواننده نیز القا شود ادامه ای در کار بوده است.