بمیرن اما فکر نکنن :: همینجوری یلخی یلخی

همینجوری یلخی یلخی

انسان = موجودیست مجبور ، که در میان گزینه های جبری ، اختیار انتخاب دارد !

بمیرن اما فکر نکنن

يكشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۳۹ ق.ظ

۰ ۹۹/۰۱/۳۱

کارور بیان

نظرات (۷۹)

۳۱ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۱۲

مشکات ..

سلام

عجب😶

جا داره بهش بگی باش تو خوبی😏😅

ولی دو درصدم کم نیست از جمعیت ۷میلیارد و ۷۰۰ میلیون نفری میشه ۱۵۰ میلیون متفکر

یا تو کشور ما میشه ۱/۵میلیون متفکر

خیلیم بدبینانه نبوده👍

مقاومت دربرابر فهمیدن هم یه بخشیش ناخودآگاه😕

پاسخ:
سلام

عجیب اما واقعی ☺

از کجا معلوم متفکزان در همه کشورها پخش شده باشن که تعدادش در ایران 1.5 میلیون نفر بشه !؟

اونطور که از قرائن برمیاد در ایران فقط صد الی دویست هزار تفر متفکر دانا داریم که اونهم بسادگی از لباس 1500سال قبلشون میشه تشخیص داد😉بقیه امتی امی هستن و متحجر و غیررشید...😊

۳۱ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۱۴

سید محسن

ما برای کشف همه شگفتی های زندگی وقت کمی داریم

پاسخ:
فرمایش شما صحیح👍

والا ما برای خودشناسی وقت کم میاریم چه رسد به کشف شگفتیهای زندگی...

۳۱ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۱۶

سید محسن

گوته هم جمله ائی شبیه این دارد---میفرماید---برای خیلی ها مردن آسانتر از فکر کردن است

پاسخ:
احسنت 👍👍

۳۱ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۴۱

مختار

سلام آقای من

بازم که مث این غربزده ها رفتین دنبال این مثلا روشنفکرا !!!

خب چه میشه کرد

ظاهرا غریزدگی توو خون شوماس و نمیتونی از دسّش خلاص شی

حالا میشه شوما که "خیال میکنین می اندیشید" بگین که:

اوّلن این آقای غربی با چه روشی در علم ریاضی و عیرریاضی به این درصدها(%) رسیده؟!!!

دویّومن بگین اگه ایشون خودش جزو دسته دویّوم باشه ینی خیال کرده باشه...اونوقت چقدر میشه به این حرفش اعتماد کرد؟!😏😏

سیّومن واقعا خیلی کشف بزرگی کرده مثلا که شوما این حرفش رو بعنوان پست وبتون گذاشتین؟!!😏

این حرف ایشونو همه بچه های روستای ما میدونن تازه بهتر و عالیتر از اینم میدونن که این آقا اگه زنده بود و می شنید مغز کوچولوش سوت میزد 😅😅

واقعن حیف شوما آقای من که اینقذه برای حرفای معمولی یه غربی هلهله میکنین و ذوق زده میشین در حالیکه فرهنگ خودی شومای ایرونی سرشار از سخنان گرانقدر و عالیتره.

حیف، حیف، حیف !!!!

😏😅

پاسخ:
سلامعلیکم

شما بگو

چرا اختراعات و اکتشافات غربیها خوبه و از جمله شما امروزه با دست اوردهای غربیها تشریف اوردی دنیای مجازی و به تاخت میتازی . ولی افکار و اندیشه غربیها مورد پسند جنابتون نیست؟؟

در روستاتون این سوال رو به شور بذارید و جواب برگرفته از نبوغتون رو اعلام بفرمایید😊

۳۱ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۴۷

مختار

سلام آقای من

بازم که مث این غربزده ها رفتین دنبال این مثلا روشنفکرا !!!

خب چه میشه کرد

شوما آقا و اربابی و کدوم ارباب حرف خیرخواهانه رعیت رو گوش کرده که شوما دویومیش باشی!؟!

ظاهرا غریزدگی توو خون شوماس و نمیتونی از دسّش خلاص شی

حالا میشه شوما که "خیال میکنین می اندیشید" بگین که:

اوّلن این آقای غربی با چه روشی در علم ریاضی و عیرریاضی به این درصدها(%) رسیده؟!!!

سیّومن واقعا خیلی کشف بزرگی کرده مثلا که شوما این حرفش رو بعنوان پست وبتون گذاشتین؟!!😏

حیف، حیف، حیف !!!!

😅😅😅😅

۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۵۱

مختار

سلام آقای من

اطاعت سوال شوما رو به بچه های روستا میرسونم

ولی بنظر خودم که جوابش خیلی ساده س!!

پاسخ:
سلامعلیکم

بله ! مشخصع همه سوالات برای شما جواب ساده ای دارن ☺ ببینیم شورای روستاتون چه جوابی خواهند داد انششااللههه

۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۱۵

مختار

بازم سلام آقای من

نقدا تا جواب بچه های روستا براتون بیاد مرحمت بنموده و دست از مغلطه کاری بردارین و همونطور که به آمار و ارقام مشکات ایراد ریاضی میگیرین جواب سوال ریاضی ما رو هم بگین!!

منظور همون سوال اولی کامنت ماس آقایم!!

خوب نیس هی از جواب دادن فرار کنین و بجاش سوال طرح کنین!

این روشتون لو رفته

مخاطباتونم ماشالله همه فهیم و تیز و بز هستن و می فهمن که جواب سوال نمیدین

مغلطه زشته آقایم

اونم از یه آقا !!

پاسخ:
سلامعلیکم

به ملانصرالدین گفتن مرکز کره زمین کجاست؟

عصاش رو زد زمین گفت دقیقا همینجا !

گفتن از کجا معلوم راست میگی؟

گفت متر وردار کره زمین رو متر کن تا مطمئن بشی !

حالا شما هم اگه شک داری بیزحمت یه تحقیق جهانی کن تا مطمئن بشی درصدها درستن یا نه 😅😉

۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۲۰

مختار

سلام اقای من

الحق که خیلی شبیه ملانصرالدین هستین

خووووب خودتونو با این حرفتون به تصویر کشیدین😅😉

با ملانصرالدین مث سیبی هستین که از وسط دو نیم شده باشه....😅😉😅

پاسخ:
سلامعلیکم

ایشالا که ما هم ملا محسوب بشیم😅 حالا ملانصرالدین نشد . ملا افغان الدین

منتظر پاسخ روستاییاتون هستیماااا

۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۴۲

مشکات ..

سلام

آقای افغانی بنظرتون پراکندگی متفکرا تو دنیا چجوریه؟؟چه کشورهایی بیشتره؟رو چه حسابی؟یعنی چه عواملی باعث میشه مردم یه کشور بیشتر و عمیق تر فکر کنن؟؟

مثلاً سرانه مطالعه یه ملت میتونه نشون دهنده ی میزان اندیشمند بودن اون ملت باشه؟

راستی با آقای مختار هم موافقم 😁درسته درصداش دور از ذهن نبود ولی کلاً این رو هوا درصد دادنش یجوریه

پاسخ:
سلام

جوابی که در کامنت قبلی شما دادم کنایه ای بود به نظام کنونی خودمون . که یه عده مدعی دانایی هستن و بقیه رو نادان میدونن!

جواب این کامنتتون رو اینجوری عرض کنم

کشورهای امریکای جنوبی و افریقا و اسیا تمدنهای چندین هزار ساله دارند . ولی امروزه در تاریخ میخونیم وقتی اروپائیان به فلان سرزمین وارد شدن اون سرزمین رو متمدن کردن !! مثلا میگن امریکا توسط اروپاییان کشف و متمدن شد !! درحالی که سرخپوستان امریکا تمدن 6هزار ساله داشتن

این امر به این دلیل که اروپاییان خود رو مهد و معیار تمدن میدونن و با توجه به قدرت نگارش و ثبت وقایعشون طوری وانمود کردن باور اونها باور استاندارد جهانی است و همه اقوام و ملل باید خود رو با این اندیشه وفق بدن

درمورد متفکر بودن هم همین دلیل صدق میکنه ! ما در کلیه ی اقوام و در اعصار مختلف تاریخ متفکران بسیاری بودند . ولی بعلت ثبت نشد افکارشون و تبلیغ نشدن و انتشار نیافتن اندیشه هاشون هیچ نامی ازشون امروزه درمیان نیست ! بطور مثال اسیای شرقی کنفسیوس رو ما میشناسیم و یا گاندی رو . ( اونهم در حد اسم . نه در این حد که چه جهانبینی داشتن و چه عقایدی)ولی در کتب درسی خودمون حداقل 5تا متفکر اروپایی رو به ما معرفی میکنن . (فروید.نیچه.کافکا..) و این همون قدرت اروپائیان در معرفی خودشون به عنوان معیار بودن است.

درمورد امار این اقا. ببینید در مبحث امار نیازی نیست شما کل جمعیت رو سرشماری و نظرسنجی کنید. تعداد مشخصی رو سرشماری و نظرسنجی و امتیازدهی میکنن ( بطور مثال یک جمع صد نفره و هزار نفره یا یک روستا یا شهر )نتیجه ی بدست امده رو تعمیم میدن به کلیت جامعه . ( در بحث منطق به این عمل میگن استقراء . یعنی از جزء به کل رسیدن )

۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۱۴

یاس

در اینکه نودو پنج درصد مردم فکر نمیکنن مسلما کمی اغراق شده.
فکر کردن یک عمل تقریبا غریزی هست که همه تا حدودی از اون برخوردار هستیم اما توانایی تفکر عمیق و درست و هدفمند که باعث تمایز افراد از همدیگه میشه.

پاسخ:
قطعا منظور ایشون فکر کردن روزانه به مسائل زندگی روزمره نبوده

تفکر در مورد علوم مختلف نظری و تجربی که دست اوردهای علمی و عملی داره...

۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۵۷

مختار

سلام مشکات جون

البته بعدازسلام به ارباب خودم😉

آقای من مخلصتونیم😅😉

ببین آق مشکات

یه روش پیچوندن این آقای ما همینه که وقتی نخواد یا نتونه جواب کسی رو بده میره توو فاز کنایه به این و اون زدن، عین همین جوابی که به شوما داد و به خیلی های دیگه میده. البته این فخط یه روشه، هزاران روش دیگه هم بلده که بماناد😅😉

اینو گفتیم خذمتت که خیلی دنبال جواب راسّ و ریس از آقای ما نباشی و خسته نشی😅

البته خیلی هم آقامون ژست منطق و علم و تاریخدانی و اینا داره که باس حواست بهش باشه

همین جواب به روش درصدگیری این برناردشاو رو چقدر خوشگل پیچوند؟!

خداوکیلی کیف کردی؟! کلی براتون صغری کبری چیدن و پای منطق و استقراء بدبخت رو کشیدن وسط که معلوم نشه این آقای برنارد چجوری به این درصدها رسیده؟!

یکی نیس به ایشون بگه قربونت این فیلما قدیمی شده؟؟!

اینکه استقرایی در منطق هست(که آقامون معنی درستشو هم نمیدونه) و اینکه آمارگیری اینجوره که یه جامعه آماری انتخاب میکنن و...هیچکدوم توضیح نمیده که آق برنارد با چه روشی به این درصدها رسیده!!!

ولی آقای ما وقتی یه اسم غربی پای یه حرفی ببینه دیگه سرازپا نمیشناسه و شیرجه میزنه 😅حتی اگه استخر خالی باشه😅😅😅

خدا همه رو از شر شیطون حفظ کنه

۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۳:۰۶

مختار

آقای من سلام عرض کردم

ما را از این جسارات عفوها بفرما که شدید نیاز به امان نامه ارباب داریم😅😉

حالا که در حق رعیتتون لطف میکنین و امان نامه میدین

با اجازتون یه جسارت دیگه هم بشه و بعد عفو ملوکانه را نصیب این رعیت گردانید😅

آقای من

از جواب ملّاداری(ملانصرالدین) که به کامنت ما دادین و دیدیم اینقذه از تفکر گریزانید آشکار شد که شوما با ضِرسِ قاطر در زمره ابواب جمعی همون دسته سومی هستین که آق برناردشاو فرمایش فرمودن.😅😉

حالا دیگه واقعا حیات رعیتدر گرو عفو ملوکانه تونه

امان دهید آقایم😅😅😅

پاسخ:
سلامعلیکم

هرانچه که میگی درسته 😏

شما سه روزه رفتی جواب یه سوال ساده رو بیاری😏هنوز اهالی روستاتون نبوغشون قلیان نکرده یک جواب ساده بدن شما بیاری😏

۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۰:۵۱

مختار

سلام آقای ملایی من

اهالی روستا وقتی دیدن شوما بجای منطق و عقل رفتین توو فاز ملانصرالدینی

از جواب به این سوال شوما منصرف شدن

گفتن سکوت بهترین جواب به این ملّا نصرالدین است😏😏

پاسخ:
سلامعلیکم

افرین😏

۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۲۳

سید محسن

در صف محکومان - یک نفر کم است، که منم

پاسخ:
مراقب خودتون باشید

۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۰۹

جانان

سلام و درود آقا مهرداد عزیز

میدونی خدا دوستت داره ؟

ک اینچنین رعیت هایی بهت عطا کرده ک صبر کردن رو خوب یاد بگیری !

در اینمورد با رعیتتون هم عقیده ام (ک بیشتر از جملات بزرگان غربی استفاده میکنید)

وقتی رعیت حق تعالی شدی یاد میگیری بیشتر بخونی و فکر کنی،بیشتر گوش کنی تا حرف بزنی،بیشتر نگاه کنی و تفکر کنی !

....

در پایان شب افتتاح یک نمایش اش ، بعد از پایان نمایش کارگردان از اون پرسید :

استاد فرق کمدی و درام و تراژدی در چیست ؟

شاو نگاهی بهش کرد و جواب داد :
عزیزم
بی اطلاعی شما از کمدی و درام و تراژدی

برای من کمدی

برای تماشاچی ها درام

و برای خودتان تراژدی است

.......................................

این جمله ها رو هم همین جناب شاو فرمودند و بی شک عسل است در ذهن خیلیها !
..... من درباره ی دین محمد پیشگویی میکنم ک برای فردای اروپا قابل قبول خواهد بود . باید پیشگویی من را ب خاطر سپرد : اسلام دین آینده ی جهان خواهد شد .

.... بنظر من اسلام تنها دینی ست ک استعداد و توانایی آن را دارد ک تمام تغییرات و تبدیلات عالم وجود را در خود جذب نماید و با مقتضیات هرعصر و زمانی مطابق شود . (اسندلالش منو یاد آفتاب پرست میندازه)

خداوند رعایا را برایتان محفوظ بداره

شاد و سلامت باشید

پاسخ:
سلام و ارادت🌹

والا ما ارباب کسی نیستیم که رعیتی هم داشته باشیم ! انسانها برابرند ...

بازم والا ما تعمدی در انتخاب اشخاص گوینده نداریم . فقط جمله مدنظر ماست .

بعضی دوستان نابغمون فرقی به حالشون نداره جمله چی هست چی میگه . فقط میگن گویندش غربیه یا گویندش غربزده س پس به درد نمیخوره !! از نگاه اوشون جمله ثقیل و بامفهوم فقط از زبون امام جماعتشون درمیاد

سپاس

۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۲۵

مشکات ..

سلام

ممنون آقای افغانی

بله فهمیدم منظورتون آخوندا بودن.ولی در کل درست بود بنظرم یعنی خیلی خوشبینانه اس فکر کنیم ۱/۵ میلیون ایرانی به مسائل و اتفاقات عمیقاً فکر میکنن.اگه اینجوری بود که الان وضعیتمون انقدر اسف بار نبود😕اصلاً با یه نگاه تو فضای مجازی و دغدغه ی مردم هم میشه اینو فهمید.

البته نگفتید بنظرتون چی باعث میشه تعداد متفکرا بیشتر یا کمتر بشه.(منظورم متفکر معمولیه نه نوابغی مثل کنفسیوس)مثلاً بنظرم با سطح رفاه جامعه رابطه ی مستقیم داره یعنی رفاه باعث رشد و شکوفایی متفکرا میشه.مثلاً ۲۰ کشوری که بالاترین سطح رفاه رو دارند، تو سرانه ی مطالعه هم تقریباً بیستای اولن

یا با تعصبات دینی رابطه ی عکس داره.چون تا یه نفر میاد به مسئله ای شک کنه میگن نعوذبالله یعنی تو از خدا بیشتر میفهمی؟😐یعنی شاید بشه گفت تو جوامع دیندار مردم کمتر فکر میکنن.

کلاً برام سواله که فرق ما با نسل ۴۰ ۴۵ سال پیش چی بوده که اونا انقدررر شیک و مجلسی انقلاب کردن ولی ما انقدر بی بخاریم؟(بلا نسبت کاربرای اینجا😅)شاید اونا دغدغه مند تر از ما بودن و بیشتر فکر میکردن.

البته از اونورم برام سواله چرا تقریباً همون نسل انقدر تو جنگ کور کورانه تبعیت کردند و جنگ ۴ ساله رو ۸ ساله تموم کردن؟؟چطور یهو انقدر بی منطق و جوزده شدن؟؟

پاسخ:
سلام ارادت داریم

سطح توقع

سطح توقع انسانها باعث میشه به همون اندازه برای خودشون ارزش قائل بشن . بعد نگاه میکنن ایا با توجه به ارزششون امکانات دارن یا نه . وقتی میبینن ندارن شروع میکنن به مطالبه کردن . حالا گاه این مطالبات رو خودشون با تلاش و کوشش در زمینه ی علم و اختراع و اکتشاف به دست میارن و گاه مطالباتی مانند ازادی افکار و قلم و عمل رو از مسئولین حکومتیشون طلب میکنن تا براورده بشه.

شاید بشه گفت به افرادی که سطح توقعشون بالاست میگن متفکر . کسانی که دغدغه به دست اوردن امکانات رو دارن . ( حال یا خودشون امکانات رو فراهم میکنن یا دیگران)

شما مثال خوبی زدی . مردم مرفه توقع بیشتری دارن و طبق امار شما جزو جوامع متفکرن...

اشاره به رابطه عکس دین و تفکر کردی 👏👏👏

درمورد 40.50سال پیش که گفتید . در هر جریانی یک عده متفکر پایه میشن و جماعتی غیر متفکر پیرو میشن. پس همه اون جماعت در اون سالها متفکر نبودن☺و جنگ توسط متفکرها جهت میگرفت و انسانهای پیرو بقول شما کورکورانه انجام وظیفه میکردن

۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۳۱

مشکات ..

راستی ببخشید ولی مختار درونم نمیذاره از اون درصدا بگذرم 😅

اسقراء رو یادم رفت بخونم درموردش و نمیدونم چیه ولی اگه قرار باشه اون درصدارو اینجوری با علم آمار توجیح کرد پس نتایجی هم که هم بدست میاد فوقش قابل تعمیم به همون جامعه ی آماریه که نمونه ازش گرفته شده نه همه جوامع،اونم فقط تو اون دوره

قبول میکنید یا بیشتر گیر بدم؟؟😅

پاسخ:
در علم منطق استقراء و قیاس جزو تکنیکهای نتیجه گیری هستن

استقراء (نتیجه گیری از جزء به کل)همون طور که شما اشاره کردی زیاد موثق و قابل وثوق نیست . بر عکس قیاس (نتیجه گیری از کل به جزء) بیشتر موثق و قابل اعتماد و استناده.

به هرحال صاحبنظران علوم از هر دو تکنیک برای بیان نظراتشون استفاده میکنن ☺

قبول کردم 😅

۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۴۱

سید محسن

*میتوان دست نیافتنی بود---یعنی با قناعت با دنیا مواجه شد.نباید از دیگران آنقدر

استفاده کنی و شیره شان را بکشی که فقط پوست و هسته باقی بماند مخصوصا

آنهائی را که دوست می داری

پاسخ:
"میتوان دست نیافتنی بود"

بله . درصورت لزوم باید ادم اینچنین باشه. بعضی اطرافیان وقتی قدر شما رو میدونن که کمتر به شما دسترسی و یا اصلا دسترسی نداشته باشن!

"یعنی با قناعت با دنیا مواجه شد"

بله . اگر ادم مناعت طبع داشته باشه میتونه وابستگیش رو از دنیا و متعلقاتش کم کرد

(بنظرم این دوجمله نمیتونن مکمل هم باشن که شما در امتداد هم استفاده کردید. باید جداگانه در سطوح مختلف نوشته بشن)

جمله بعدیتون رو موافقم 👍که اگر چنان باشد نباشد انسانیت...

۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۵۵

سید محسن

درود بر شما---حالا متوجه شدم که چرا از جملات دیگران برای مطالب وبلاگ خودتان استفاده میکنید. نگاه شما به جملات و معنای آن احتمالا منفعت طلبانه است.و معمولا خودتان را از معنی جملات بی نیاز میدانید و برای دیگران مینویسید. ولی در مقابل جملات معروضه من منحصرا برای یک خواننده که لازم نیست دیگران را قضاوت کند و از خودم نوشته شده است. منظور از جمله در صف محکومان.....اینست که ما معمولا دیگران را قضاوت می کنیم و آنها را محکوم میکنیم و غافل هستیم که خودمان هم دارای چنین محکومیتی هستیم ولی چون خودخواه هستیم هرگز قادر نیستیم خودمان را هم در صف محکومان جا بدهیم که واقعا اگر محکومیتی را متصور هستیم خودمان هم در همان مورد محکومیم....حالا شما بفرمائید من چرا باید مواظب خودم باشم؟

پاسخ:
سلام🌹

قطعا استفاده ی منفعت طلبانه س . منتهی خود را بی نیاز نمیدونم ! عاریه گرفتن جملات دیگران جهت بیان نظراتم فکر نمیکنم کار زشتی باشه ! وقتی میبینم دیگران قدرت بیان بهتری از من دارن و با کمترین کلمات بیشترین مفهوم رو انتقال میدن استقبال میکنم از جملاتشون استفاده کنم. و بیشتر می اموزم 😊

درمورد جواب کامنت قبلی شما گفتم مواظب خودتون باشید

چون قدیمها بود که سر بیگناه پای دار میرفت ولی بالای دار نه ! جدیدا چه بسیار سرهای بیگناه بالای دار رفتن...

فقط همین ☺

۰۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۵۱

جانان

@ مشکات خانوم عزیز

درسته ک مخاطبت آقا مهرداد بود پس با اجازه ات من نظرم رو درمورد دوتا سوالی ک از صابخونه کردی و فراموش کرد بهش بپردازه برات مختصر میگم

سوال اول ـ ... چی باعث میشه تعداد متفکرا بیشتر یا کمتر بشه ؟

خودت دوتا از مهمترین فاکتورها رو اسم بردی ،رفاه اجتماعی و سرانه ی مطالعه

افزایش تولید ناخالص ملی ک ربط مستقیم با اقتصاد و رفاه جامعه داره

و مهمتر از همه داشتن آزادی قلم و بیان و مدیریت صحیح نه انتصابی

سوال دوم ـ .... ما انقدر بی بخاریم ؟

اگر منظورت ترسوتر و منفعل تر هست ک بنطرم جوابش آری ست و جای تعحب هم نداره خانوم ، رژیم ما متاسفانه چهل ساله داره با ارعاب و کشتن و زندانی کردن و اعدام و .....ب زعم خودش با ضدانقلاب برخورد میکنه و این محتاط شدن امریست عقلانی ولی روزی میرسه ک دیگه واقعن توپ تانک مسلسل اثر نخواهد داشت

نسل ما جوانان آنروز با خوندن دوتا صفحه از کاپیتال مارکس و دوتا کتاب از شریعتی و کتاب سرخ مائو و ...... نه درک درستی از خوانده هامون داشتیم و نمیدونستیم این آرمانشهری ک توهمش رو زدیم قابلیت اجرایی نداره

خلاصه اش : برامون این انقلاب رو پختن و ما مردم نادون هم اجرایی ش کردیم

پاسخ:
سوال اولو جواب دادما 😉 گفتم سطح توقع . سطح توقعی که برای افراد ایجاد میشه ...

سوال دوم رو محتاطانه(بخونید بزدلانه) از جواب شونه خالی کردم😆

۰۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۴۰

سید محسن

درود بر شما---عنایت بفرمائید---منظور از قناعت مناعت طبع نیست منظور از قناعت زیاد روی نکردن در کلیه شئون زندگیه.یعنی فرضا اینقدر برای دوستت درد دل نکن تا اونم کف کنه و یا آنقدر اسرار خودت را فاش نکن که بعدش از ترس فاش شدن مجبور به باج دادن بشوی..یک خواهش دارم. جملاتی که عرض میکنم منحصر به شخص خواننده است و هیچ ربطی به سایرین و سایر ارتباطات ندارد.

حالا هدیه امروز

*زمانی که مضطرب و نگران هستیم بهر چیزی چنگ می اندازیم که در این صورت

هم خودمان را خسته میکنیم و هم آن چیز یا آن کسی را که به او چنگ انداخته ایم

خسته خواهیم کرد

پاسخ:
سلام

در وبلاگتون گفتید میپسندید باهم بحث و چالش داشته باشیم . بر اون اساس بنده نظرمو در مورد جملاتتون میدم . البته بعنوان یک خواننده...

گفتید " *میتوان دست نیافتنی بود---یعنی با قناعت با دنیا مواجه شد. "

با توضیحی که درمورد قناعت دادید چه ربطی بین دست نیافتنی و قناعت وجود داره؟!

بنده بعنوان 'خواننده' فکرمیکنم بجای قناعت کلمه دریغ کردن بیشتر حمل معنا کنه (میتوان دست نیافتنی بود . یعنی با دریغ کردن با دنیا مواجه شد )

۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۳۶

سید محسن

*بعضی مواقع آنچنان در دسترس هستیم که همه از ما سوءاستفاده میکنند

اول سلام---بعد بدانید که از پاسخ گوئی و محبت شما کمال سرفرازی را حس میکنم.و در هر مورد که بفرمائید حاضر به توضیح هستم

منظور از دست نیافتنی یعنی تا وقتیکه با قناعت در همه چیز زندگی کنیم کمتر محتاج دیگران میشویم و اینکه ما دیگر محتاج نیستیم و یا کمتر محتاج هستیم به بزرگی و عظمت ما می انجامد و دیگران کمتر در باره ما میدانند لذا دست نیافتنی میشویم یعنی از آسیب خلق در امان می مانیم. تصور بفرمائید وقتی میخواهیم از حتی برادر خود قرض بگیریم باید به چندتا سئوال جواب بدهیم و از قبل هم پیش خودمان چند مرتبه دو دو تا چهارتا بشمریم. اگر قناعت کردیم از دیگرا ن فرصت سئوال را گرفته ایم.بازم هست ولی باشه بعد ...موفق باشید

پاسخ:
سلام

ما مخلصیم 🙋

مثال برادر رو زدید کاامل ملموس و محسوس بود 😅

ممنون🌹

۰۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۵۲

مشکات ..

سلام آقای جانان
خیلی ممنون. اختیار دارید لطف کردید نظرتونو گفتید☺

فکر نمیکنم ترس و ارعاب تا این حد باعث انفعال بشه.خب رژیم قبلی هم ساواک داشته. کلاً هیچوقت و هیچ جا دیکتاتورا دو دستی قدرت رو تحویل ندادن.بنظرم دلیل انفعال همون نداشتن آرمانشهر.در واقع نسل فعلی هیچ افق دید یا هدفی نداره که بخواد براش ازخودگذشتگی به خرج بده😕فقط هرازگاهی که یه شوک اقتصادی به کشور وارد میشه یخورده جوگیر میشن و خیلی زودم سرد میشن.
حالا اینکه چرا ماها هیچ هدفی نداریم برام سواله؟؟بنظرم یکی از دلایلش همینه که اهل فکر کردن و مطالعه و ...نیستیم😑

نادون چرا؟اتفاقاً نتیجه اش که خیلی خوب بوده.یعنی شما راضی نیستید که حکومت سلطنتی رو نابود کردید؟بنظرم واسه یه ملت داشتن آقا بالاسرهای موروثی خیلیییی خفت باره.فقط بعدش...یه دستی خوردید😕
بیخود نیست حافظ میگه ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز😂

۰۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۰۱

سید محسن

*اگر دنیا را طبق ذهنیت خود گمان کنیم کار بسیار نادرستی انجام داده ایم

دنیا مکان اسرار آمیزی است

پاسخ:
بقول خودتون همون داستان فیل مولاناست و هرکسی استنباط خودش رو داره از این دنیا

ولی بعد میدونم حتی یکنفر دنیا رو بطور درست شناخته باشه

۰۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۰۶

سید محسن

*انسانهای موفق بطور استثنائی بر خود مسلط هستند و چیزی را به تصادف رها نمی کنند

پاسخ:
واژه استثنایی بنظرم بهتره با واژه ی دیگه ای عوض بشه !

استثنا ویژگی خاص و بی بدیل یک شخص بین دیگر افراد اشاره داره

در جمله بالا با اومدن کلمه "خود" فقط درمورد یک فرد صحبت میشه

مثلا انسانهای موفق بطور ویژه.خاص.شگفت انگیز.خارق العاده... بر خود مسلط هستند

۰۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۰

سید محسن

درود بر شما---از اظهار لطف شما ممنونم---عرض من شناخت دنیا نبود که قطعا غیرممکنه---عرض کردم دنیا بسیار شگفت انگیزه و ما هر لحظه باید در این دنیای شگفت انگیز بدقت مواظب خودمان باشیم---چون معلوم نیست که خرگوش از پشت کدام بوته در می اید.باید هم مواظب مواهب و نعمتهائی باشیم که در مسیر ما قرار میگیرند و هم مواظب خطرات ومهلکه ها

موفق باشید

پاسخ:
سلام

ارادت داریم 💚

۰۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۵۸

سید محسن

درود بر شما---ماشاالله وبلاگ شما مجمع درست و جالبی شده برای متفکرین---من آدرس وبلاگ (جانان)را ندارم که منهم نظرم را در باره نوشته ایشان بدهم همچنین از شما اجازه ندارم پاسخ کامنت های خاص که مربوط بخود شماست را بدهم---لطفا راهی پیشنهاد بدهید که من یک حرفی بزنم---متشکرم

پاسخ:
سلام . خداروشکر

در وبلاگتون عرض کردم . وبلاگ مثل کتاب . هر وب قشر خاص خودش رو جذب میکنه...

دوستمون اقا یا خانم جانان متاسفانه ادرسی ندارن و اطلاع ندارم وب دارن یانه

شما اختیار تام دارید هر انچه که صلاح میدونید در این وب انجام بدید قطعا ما هم احترام میذاریم☺ (جواب بدید . ادرس بذارید.ادرس بدید.خطابه صادرکنید...)

۰۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۱۴

سید محسن

درود بر شما---ممنون از اینهمه لطف و محبت شما ---چشم در حد مقدوراتم عمل خواهم کرد بغیر از خطابه که وای بحال خطیبان چه فرانسویش و چه حجازیش

اینهم هدیه امروز

*جهان منظم و آهنگین به ترانه سرائی مشغول است -بیائید اضافه بر کلام، نداهای دیگر طبیعت

را درک کنیم

پاسخ:
سلام ارادت داریم

کاش یکی به جهان بگه ساز آهنگ و ترانش کوک نیست ! مارو که گربه رقصان کرد😣( ببخشید بهانه ای دادید تا به جهان تیکه بندازم یخورده دلم خنک شه☺)

۰۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۱۴

سید محسن

درود بر شما---اصلا هم مخصوصا در مورد خودتان ساز جهان ناکوک نیست چون از خواندن پست من خندیده اید و در جواب کامنت منهم رقصان شده اید و تازه تیکه هم به جهان انداخته اید---باور بفرمائید جهان بدون هشیاری از تمام اینها بی ارزشتر است. مجبور شدم یکبار دیگر مطلب خودم را بخوانم .البته که متوجه طبع ظریف شما هستم ولی مورد خنده را نیافتم

پاسخ:
سلام

باورکنید هر رقصی از شادی نیست . گاهی زیر پات انقدر داغ میشه مجبوری بالاپایین بپری تا پات نسوزه که از نگاه دیگران درحال رقصی...

در پست شما این متن رو نوشتم " مطلب این پست برام جالب بود . یجورایی با لبخند میخوندم ! نمیدونم چرا !! "

نخندیدم . با لبخند بخاطر جالب بودن . متن شمارو خوندم ☺

۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۱۰

سید محسن

درود بر شما--- انسان به شکلی مجبور به ادامه هست---همینه که کف پا که داغ شد برای بقا میرقصد. این بقا وظیفه است اما مبارزه با ناکامی ها هنر است.من شما را هنرمند دیدم چون میتوانید بنویسید.

هدیه امروز

*چگونه حس دیدن یک گلسرخ را بگوئیم؟ در حالیکه او را دیده ایم

پاسخ:
سلام

بنظرم انسان در هر شکلی مجبور است . مجبور 😟

نظر لطف شماست 🌹

۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۲۵

سید محسن

*تصور کن واقعا با مرگ خودمان مواجه شده ایم. چی اهمیت دارد؟ .

پاسخ:
دیگر هیچ...

۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۵۳

سید محسن

درود بر شما---واقعا اگر (هیچ)باشد باید بحال زندگی تاسف خورد. در زندگی لازمست ما ذخیره های مهمی داشته باشیم-از احساس از عمل --از خاطره و...

هدیه امروز

*انتقال شیرینی عسل - حس کردن و بوئیدن پوست نازک نوزاد - و دیدن ماه را تنها با کلمات

بیان نکن. همه را حس کن آنچنان که هستند

پاسخ:
سلام

تصور کن واقعا با مرگ خودمان مواجه شده ایم. چی اهمیت دارد؟

عرض کردم : هیچ

چرا تاسف بخورم ؟! وقتی هر کاری که در توانم بوده سعی کردم درست انجام بدم . یعنی نه کم کاری کردم نه اشتباه...

بقیه امور هم پس از من به اراده خداونده دیگه...

۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۳۱

سید محسن

درود بر شما---آخه قربونت برم نظر من کجا بعدش بود که به اراده خدا باشه و یا فلان--تمام عرض من برای بهبود و پویائی زندگی است--در بحث هایم اصلا مسئله خدا را نمی اورم---مسئله عقیده را نمی اورم. و انتقاد هم نمی کنم فقط عرض کردم تصور بفرمائید ---حالا با یک سفر سریع به نزدیکی های مرگ میتوانیم زندگی را درست تر و شاداب تر و منطقی تر (البته با منطق خودمان) پیش ببریم---در حقیقت خواهش من این بود که یک برش عرضی به زندگی خودمان بدهیم تا بفهمیم با خودمان و زندگی امان چند چند هستیم.

جمله امروز

ک حس ناب مثل عاشقی--- دوست داشتن فرزند – حس استجابت دعا و کسب موفقیت

را چگونه در کلام بگنجانیم؟

پاسخ:
سلام

یاداوری اعتقاد به خدا و اراده الهی نظر بنده بود در ادانه جوابی که خدمتتون عدض کردم 😊

۱۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۴۶

سید محسن

..یک حس ناب مثل عاشقی--- دوست داشتن فرزند – حس استجابت دعا و کسب موفقیت
را چگونه در کلام بگنجانیم

http://telon4.blogfa.com/?

پاسخ:
در هیچکدوم تجربه ای ندارم ☺ نمیدونم چگونه

۱۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۵۲

سید محسن

درود بر شما---آخرین پاسخ شما نشان داد که من واقعا در انتقال مفهوم موفق نبوده ام--بسیار سخت و یا شاید غیر ممکن باشد که بتوانیم دیگران را اندکی از چهار چوب فکریشان جدا کنیم. فرمایش شما در مورد تصور مرگ و.... اصلا با روح جمله هماهنگی ندارد و شما مطلب دیگری را بیان میفرمائید که در جای خودش صحیح است اما ربطی به مطلب ندارد..ببخشید خیلی ساده، تصور کنید که در وضعیت بسیار سختی شبیه مرگ قرار داریم . حالا به گذشته یک نگاه بیندازید.چه چیز مهمی در این گذشته و در این حالت سخت به نظرتان مهم و باقی مانده است.

پاسخ:
چرا سخت میگیرید !؟

عرض کردم : هیچ

هیچ چیزی در زمان مرگ و پس از مرگ نه باقی میمونه نه مهمه برام...

نمیدونم چرا اصرار دارید جواب دیگه ای بدم !!

۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۲۷

سید محسن

درود بر شما--میدانم که در وجود شما گزینه های ارزشمندی هست و حالا بدلایلی شما مخصوصا آنها را نادیده می انگارید.اصرار من جهت کشف گنجهای درون شماست. خب واقعا اگر جواب شما همان (هیچ) است باید از همین الان کوشش کنیم تا بتوانیم در زمان زندگی کردن مسائل و مشکلات بزرگی را حل و فصل کنیم تا بنوانیم کارنامه درستی در دست داشته باشیم

هدیه امروز

..
*راه درست آنست که، اگر کسی به جهت انتخابش، بتو اعتراض کند ،احمق باشد

http://telon4.blogfa.com/?

پاسخ:
سلام

بنظرم وقتی کم کاری نکرده باشیم دغدغه لحظه مرگ رو نخواهیم داشت

بقول امام خمینی با قلبی مطمئن و فکری آسوده دنیا را ترک خواهم کرد

۱۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۴

سید محسن

*گاهی انتقال یک حس منحصرا با کلام .فقط موجب کاهش احساس و تخریب آنست

پاسخ:
قطعا 👍

۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۳۹

غریبه آشنا A

2 درصد!! یعنی بمیرم واسه اون دسته با درصد پایین! که چی میکشن از دست بقیه😅😅

پاسخ:
اگه منظورت مائیم !😆 ما فقط مارلبارو میکشیم😅

۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۲۸

سید محسن

*دیدن و حس کردن پدیده ها، با سایر توانائی ها.ابعاد تازه ائی از جهان را بر ما می گشاید

پاسخ:
قطعا حس کردن از دیدن و شنیدن موثرتر است بر درک انسان

۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۲۰

غریبه آشنا A

ای خدا😅😅

حقیقتش نخواستم پز بدم که ریا نشه چه پسرخاله ای دارم😉😅

پاسخ:
چه پسرخاله اییی 😆😎😋😜

۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۲۰

سید محسن

.
*کلام را در ذهن خود، محدود به گستره خودش کن. و برای سایر احساست جای
خودشان را در نظر بگیر.

http://telon4.blogfa.com

پاسخ:
👍👍

۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۵

سید محسن

*مرگ آن چیزی نیست که بدن را تبدیل به جنازه میکند. اگر با هشیاری زندگی را از کام ثانیه ها

بیرون نکشیم دچار مرگ مستمر هستیم

پاسخ:
مرگ میتونه 1001 تعریف داشته باشه . از نگاه هر شخص یک تعریف...

۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۳۰

سید محسن

درود بر شما---من اصلا فلسفه نمی دانم .مدتی است که محور تفکرم انسان است --فقط یک انسان---به جامعه و....کاری ندارم--به روابط بین انسانها کاری ندارم.صرفا تفکرم در مورد رفتار انسان با خودش هست .در مسائل مختلف مطالعاتی دارم اما هرگز خود را صاحب نظر نمی بینم.--سعی دارم تفکرم را در قالب جملات کوتاه و معمولا قابل درک بنویسم که البته گاهی مبهم هستند.و این موضوع تا بحال به من کمک کرده چون کسانی که اهل اینگونه مسائل نیستند یا عکس العمل نشان نمی دهند و یا عکس العملشان منفی است. باور بفرمائید گاهی برای تکمیل یک جمله ساعات زیادی تفکر داشته ام و شده که ساعت 3-4 صبح از خواب پریده ام و جمله تکمیل شده را نوشته ام.و خوشحالم که این مسائل اساس تفکر مرا تشکیل داده اند و حاضرم تا قیامت در مورد گوشه و کنار و حاشیه و درست و نادرست بودن موضوع بحث و گفتگو کنم اما گفتگوی بر خط و هدفمند نه انحراف در مطلب و به بیراهه زدم

با تمام این حرفها مخلصیم

پاسخ:
سلام

بله . با بعضی جملات شما براحتی میشه ارتباط گرفت و با بعضی به سختی هم نمیشه...

ببینید . انسانها که قرار نیست دقیقا مثل هم فکرکنن و درک کنن و بفهمن ! مس قاعدتا چیزهایی که در نظر شما هدف و انحراف محسوب میشه ممکنه از نگاه من بی اهمیت تلقی بشه و بنده موارد دیگه رو مهمتر برای هدفگذاری بدونم...

باید دوز حساسیت و رنجش رو کم کرد☺ شما بزرگواری

۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۳۵

سید محسن

درود بر شما ---در قسمت اول تکلیف تمام تعاریف مرگ را تقریبا مشخص کرده ام .نظر من آن اتفاقی که ما را تبدیل به جنازه میکند نیست پس بالطبع تعریف 1001 نوع مرگ ربطی به عرض بنده ندارد من از اتلاف ثانیه های زندگی که بیهوده از دست میروند حرف زده ام و هدر رفتن ثانیه ها را به مرگ تشبیه کرده ام پس مطلب اصلا مرگ نیست که 1001 تعریف داشته باشد---بحث اتلاف عمر است

پاسخ:
سلام

عرض کردم . از نگاه هرکس یک تعریف داره

شما میگید اتلاف عمر مرگ است

دیگری میگه لحظه ای غفلت از خدا و عبادت نکردن مرگ است . و این شخص خود رو موظف نمیدونه در مورد نگاه و نگرش شما تمکین کنه و در اون مورد بحث رو ادامه بده...

۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۴۵

سید محسن

درود بر شما---بخاطر پیام شما رفتم دو مرتبه مقاله رهیافت 16 را خواندم.در این مقاله حتی یک کلمه که بیانگر نظرات شما در مورد من باشد و یا مرغ و تخم مرغ مشاهده نکردم.عرض کرده ام باید از الگوهای موجود عبور کنیم ---خب کجاش به نتیجه گیری شما میرسه و کجاش غلطه بفرمائید سمعا و طاعتا اگر نتوانستم توضح دهم حذف میکنم.

شما خواننده موثری هستید و نظرات شما راهگشای مطالب آینده من هست حتی اگر مخالف خوانی بفرمائید

پاسخ:
سلام

جوابتون رو با یک سوال بدم

ایا همین پیامها و نظراتی که شما در این پست گذاشتید با متن و مطلب پست مربوط میشه ؟ ( نه . نمیشه. بنده متوجه شدم شما به هر دلیلی پیام و مفهومی میخواید انتقال بدید و هیچ اشکالی نداره در هرجای این وبلاگ خواستید کامنت بذارید )

بنده یک سوال و نظر کاملا خارج از موضوع پست شما پرسیدم و فکر نمیکردم موجب براشفتگی و رنجش شما بشه ! با این اوصاف شما بفرمایید سوال و مطلب خارج از موضوع پست شما در کدام قسمت وبلاگ شما باید مطرح کنیم ؟! تا شما نپرسید چه ربطی به پست داشت ؟ ☺

۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۳۴

سید محسن

*احساس ما به پدیده های جهان هستی، موجب اقتدار است.تمام حواس پنجگانه خود را گسترش دهیم

پاسخ:
بنظرم این اقتدار مطلق نیست ! اگر به قدرت آدمیزاد و تاثیرش بر جهان هستی پی ببریم موجب اقتداره . ولی از طرفی خیلی موارد پیش میاد که هر چه بیشتر میدونی و میفهمی بیشتر ضعف انسان رو در جهان هستی نشون میده !

۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۴۲

سید محسن

درود بر شما---من در یک پیام بابت اینگونه پیامها عذر خواهی کرده ام. در پیامهای بیربط من از صاحب وبلاگ سئوالی مطرح نکرده ام و یا انتقادی نکرده ام---همانطوریکه سایر پیامها شاهد هستند من در باره مطلب وبلاگ جنابعالی جداگانه نظر داده ام. مضافا ادم از بعضی خوانندگان انتظارات ویژه ائی دارد. همانطور که خودتان هم شاهد هستید در بیشتر وبلاگها مطالب کپی شده و یا شعر منتشر میکنند .امثال وبلاگ من و شما خیلی کم است و اینکه شما مطالب خودتان و یا مطالب تامل برانگیز را منتشر میکنید برای من فرصتی است که هم از شما متوقع باشم و هم باریک بین. هنوز هم انتظار دارم مطالب منرا نقد کنید--اصلا رد کنید ---سئوال ناگهانی شما مرا شوکه کرد

هدیه امروز

.
**ما نمی بینیم ،چون نویسندگان و شعرا و گویندگان ، حواس ما را به شنیدن عادت داده اند

http://telon4.blogfa.com

پاسخ:
سلام

بله . واقعیتها رو باید دید. نه شنید

ولی از شنیدن و خوندن شعر نمیشه گذشت ☺

۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۱۲

سید محسن

درود بر شما--تعریف اقتدار از نظر شما با نظر من فرق میکند.اقتدار از نظر من یعنی اینکه تا همین لحظه زنده هستیم و میتوانیم حس کنیم و فکر کنیم . شما باید به اهمیت و قدرت زندگی کردن عنایت بفرمائید .خیلی از فرضیات باید درست و بموقع عمل کنند تا ما بتوانیم به حیات خود ادامه دهیم

اما شما اقتدار را منوط به دریافتهای ذهنی دانسته اید که زیاد در امر خالص حیات نقشی ندارند. دریافتهای هر کس مخصوص بخود اوست و بسیار هم رنگارنگ است که بحث در مورد آنها بی نتیجه میماند

اقتدار یعنی حفظ هشیاری در گذران عمر و توان ادامه دادن حیات

پاسخ:
سلام

اقتدار یعنی سربلند دربرابر مشکلات

اقتدار یعنی جز خدا به دیگری تعظیم نکرد

اقتدار یعنی درک اندازه واقعیتها

اقتدار یعنی میتونستن و انجام دادم

اقتدار یعنی دوراز دسترس بود ولی به دست اوردم

اقتدار یعنی ....

اقتدار 1001 تعریف در 1001 موقعیت ☺

۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۴۳

سید محسن

* ارتباط باران با پوست تف دیده و احساس خنکی هیچ ارتباطی با کلام، ندارد

پاسخ:
متوجه نشدم!☺

۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۴۶

سید محسن

هدیه امروز شاید کمک کرد

*عکس ها — تابلوها — نقاشی ها ---آراستگی های بصری و پدیده های صوتی نیازی به کلام ندارند.آنها در روح ما جاریند

پاسخ:
تشکر 🌹

۲۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۳۵

سید محسن

*انسان موفق — فرد منزهی است – او وقت و حوصله لاف زدن،بخود دروغ گفتن،یا راه نادرست رفتن را ندارد --- او میداندآنچه در صحنه برد و باخت قرار دارد زندگی اوست

پاسخ:
موفقیت بین هر فرد تعریف مخصوص داره

منزه بودن نمیدون چه ربطی به موفیقت داره ؟ موفقیت میتونه به رفتار انسان مربوط بشه درحالی که شخصیت و باطن خبیثی داره ! و فردی میتونه منزه باشه درحالیکه در جایگاه ضعیفی به سر میبره...

۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۲۸

سید محسن

درود بر شما---البته برای رد کردن و ارتباط برقرار نکردن با یک مفهوم راههای زیادی وجود دارد..در ادامه جمله کاملا منظور از منزه بودن توضیح داده شده البته منزه بودن جنبه های زیادی دارد که مورد نظر جمله نیست.پس اگر موفق شوید بدینگونه منزه باشید متوجه میشوید که باید خیلی زیاد قدر زندگی خودتان را بدانید---منظور کلی ارزش گذاشتن واقعی به عمر انسان است

هدیه امروز

*خیلی از ما به تماشاچی بودن و شرکت نکردن در بازی عادت داریم --- آنچه که در صحنه این بازی برده و باخته میشود، زندگی وعمر ماست

پاسخ:
سلام

صد البته که توقع افراد مبنی بر اینکه من هرچی میگم دیگران باید و حتما بفهمن و درک کنند هم کم نیست...

فارغ از اینکه قدرت بیان گوینده یا نویسنده در چه سطحی است همیشه شنونده و خواننده بعلت ضعف . توانایی برقراری ارتباط با متن رو نداشته !

☺

۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۳۷

سید محسن

درود بر شما---خب باید بنوعی توضیح بدهم که نظر من چیه ---اگر توضیح خواندن را به اجبار تفسیر میفرمائید راهی را پیشنهاد بدهید تا من بتوانم نظرم از تنظیم جمله را بشما بیان کنم---تازه شما نفرمودید نظرتان به جمله چی بوده---تن و روح و جسم و جان من پر از برچسب است مال شما هم یکی

اما هدیه امروز

*هر قدر به جنبه های نفسانی امور بیشتر اهمیت بدهیم .رسیدگی و درک حقیقت آن، مشکلتر خواهد شد

پاسخ:
سلام

اجازه بدید حکایتی از مرحوم علامه جعفری خدمنتون بگم

ایشون جمعه ها صبح برنامه تلویزیونی داشتن . یک روز داستانی تعریف کرد من باب فلسفه و پیچیدگی اون

گفت در سمیناری بودم با مبحث فلسفی . ابتدا با جملات روان و ساده شروع کردم و همه سر تایید تکون میدادن . قدری مسائل را تخصصی تر کردم و دیدم فقط لیسانس و به بالا سر تایید تکون میدن . قدری تخصصی تر کردم دیدم فقط فوق لیسانسها سر تایید تکون میدن . قدری بیشتر موضوع رو تخصصی تر کردم دیدم فقط دکترها سر تایید تکون میدن . بقدری مسائل را تخصصی کردم که دیگر نه تنها هیچکس سر تایید تکون نمیداد بلکه خودمم نفهمیدم چی میگم ! (اگه با ایشون اشنا بوده باشید میدونید طبع شوخی نیز داشتن )

ای حکایت رو گفتم تا اشاره داشته باشم به جملات شما و تفکرات شما که در قالب این جملات نقش میبندن.

اگر مخاطب با جملات شما ارتباط نمیگیره ولی شما توقع درک مطلب از اون مخاطب دارید قدری از پیچیدگی اون جملات بکاهید.

هرکسی سبک و سیاق خودش رو داره و سبک شما نیز قابل احترام

ولی شخصا بنده سعی میکنم به راحت ترین وجه و کلمات حدالامکان ساده انتقال مفهوم کنم . چون برام مهمه بتونم حرفم رو انتقال بدم و طرف مقابل بفهمه.

و اگر مخاطبم نفهمید خرده ای بر هیچکدوممون نیست . چون افکار و ادراکمون متفاوته...

درمورد هدیه امروز

جنبه های نفسانی امور مثل چی!؟

چرا جنبه های نفسانی درک حقیقتش مشکلتر است ؟

جنبه های نفسانی درک حقیقتش از چه چیزی مشکلتر است ؟

۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۰۳

سید محسن

درود بر شما---من مخلص خواننده هائی مثل شما هستم---اولا از راهنمائی و دلسوزی شما ممنونم---دوم از زحمت شما بابت نقل داستان زیبای علامه جعفری تشکر میکنم---دقت بفرمائید جملات من سخت و دور از درک نیست--خصوصیت جملات من اینست که با روال و طرز تفکر امروز متفاوت است.این جملات در حالی بدست خواننده میرسد که او هزار گرفتاری و مصیبت دارد---امید من اینست که شخص را کمی بخودش بیاورم و او خودش را فراموش نکنید در عین حال خود خواه و خود بین هم نشود. باور بفرمائید امکان ساده تر کردم جملات وجود ندارد چون در آنصورت بسیار طولانی و خسته کننده خواهند شد---برداشت شما از آخرین جملع با عرض معذرت درست نیست---منظور جمله اینست که اگر ما خودخواه باشیم و همه چیز را برای خودمان بخواهیم به حقیقت دست پیدا نخواهیم کرد.

در پایان عرض کنم جملات مت مانند یک کبریت مشتعل است که با امید به شعله ور کردن انبار ذهن خواننده پرتاب میشود .اگر شعله گرفت که باعث خوشوقتی من است اگر هم نگرفت من چیز زیادی از دست نداده ام ...

حالا هدیه امروز

*بیشتر اندیشه های ما از( غریزه ی حمایت از خود)، مایه میگیرد.آزادی در عدم ترحم بخودمان است

پاسخ:
سلام

گفتید "--خصوصیت جملات من اینست که با روال و طرز تفکر امروز متفاوت است."

در نظر داشته باشید خواننده و مخاطب شما در امروز و با طرز تفکر امروزی زندگی میکنه...

درمورد هدیه امروز

سال 82وارد شبکه های هرمی گلدکوئیست شدم...

در مقالاتشون میگفتن انسان هرکاری . هرر کااری که انجام میده برای 3چیزه

I . My . For me . من . مال من . برای من

انسان در هر صورتی که هر کاری انجام بده " من " وجود داره

مورد دیگه اینکه دراویش و صوفیان و بودائیان و مرتاضها و... که بخودشون سخت میگیرند و ترحمی قائل نمیشن خیلی آزاد هستند !؟

۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۲۵

سید محسن

درود بر شما---با استدلال شما مخترع کامپیوتر نباید دستگاه اختارع کنه چون قبلش نبوده-- خب من طرح نوئی در تفکر ایجاد میکنم تا کم کم اینهم بشود جزو تفکرات رایج-- بنظر شما هر چه که صدو هشتاد نباشه صفره؟ کی گفته مرتاضها و....آزادند--کجا طرفدار سختگیری هستم.جمله یعنی غر غر نکنیم و خود را لایق همه چیز ندانیم و از جهان طلبکار نباشیم....وظیفه خود را درست انجام دهیم ---از 180 تا صفر حداقل 178 عدد صحیح فاصله هست

پاسخ:
سلام

طرح نو نیاز به بستر مناسب داره . نیاز به ابزار بخصوص داره .

نمیدونم !! حتما جوانب رو بررسی کردید و حالا اقدام میکنید دیگه !...

۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۲۸

سید محسن

هدیه امروز

*ارتباط درست و قوی با وجود خودمان ،هرچه که هست ، آغاز پرهیزگاری است

پاسخ:
بنظرم ابتدا تعریف پرهیزگاری رو بگید

اینجوری درک بهتر صورت میگیره

۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۳۰

سید محسن

درود بر شما---تعریف پرهیزگاری من کمی با معنی رایج تفاوت دارد--عنایت بفرمائید .پرهیز گاری یعنی دوری از آنچه که خودتان دوست ندارید و نمی پسندید.مرکز مسئله خود شما و انتخاب خود شماست و ربطی به چیزهای دیگر ندارد..یعنی اگر میخواهی توانائی انتخاب موردی را داشته باشی باید بتوانی از سایر موارد که انتخاب نمی کنی فاصله بگیری . لطف بفرما عرایض بنده مطلقا بعد اعتقادی و مذهبی ندارد

هدیه امروز

*مفاهیم جان بخش هستند، الفاظ موجب هلاکتند

پاسخ:
سلام

خدا خیرت بده...

چطور میگید تعریف من برای فلان واژه فرق میکنه

منم همینو میگم . هر شخصی تعریف خاصی از واژه ها داره . شاید بین صدنفر 90نفر تعاریف متفاوتی از پرهیزگاری داشته باشن

حالا شما وقتی جمله ای میگید نباید توقع داشته باشید همگان همون برداشت محتوایی رو از اون جمله استنباط کنن.

خوشبختی . قدرت . پرهیزگاری . هلاکت . غرور و ... نزد هر فردی یک تعریفی داره

وقتی شما جمله ی هدیه رو مینویسی بنظرم میبایست برداشت آزاد برای خواننده قائل بشید . چراکه هرکسی از ظن خود شد یار من...

مگر اینکه معنی مورد نظرتون از واژه های کلیدی جملاتتون رو زیرنویس کنید

۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۳۴

سید محسن

درود بر شما---بله میتوان از هر جمله ائی برداشت شخصی داشت ولی گاهی برداشت ها 180 درجه با محتوای کلامی هم تفاوت دارد چه برسد بع تفاوت مفهومی...بهر صورت جملات را طوری تنظیم کرده ام که کمترین دایره اختلاف برداشت را داشته باشد و گاهی هم برای شما منظور خودم را بیان میکنم و این دیکتاتوری نیست فرصت یک مقایسه ساده است هم برای شما و هم برای خودم--

هدیه امروز

هر اعتقادی ناگزیر جدایئ می اورد

پاسخ:
سلام

یک تست روانشناسی هست بانام رورشاخ(گوگل توضیحش هست)

در رورشاخ هر فردی نظر و نگاه خودش رو بیان میکنه

نکته جالب اینجاست به هیچکس نمیگن در تشخیصت اشتباه کردی . چون هرکسی دیدگاه خودش رو بیان میکنه

بنظرم الفاظ و جملات نیز گاها همانند تست رورشاخ هستند که نمیشه به مخاطب بگیم اشتباه کردی !

در انجمن شعر هم که میرفتم رسم بر این بود هرکس شعرش رو به نقد میذاشت و دیگران هر برداشت و نظری آزادانه میتونستن درمورد اون شعر بدن . شاعر حق نداشت اعتراض یا تایید داشته باشه . حتی اگر مخاطب 180درجه متضاد مقصود شاعر برداشت کرده بود. ( شماهم ک اصلا به شعر اقبال خوش ندارید😉)

(البته اینها نظر بنده است . و فقط برای خود من اهمیت داره . دیگران میتونن براحتی ازش عبور کنن😊)

با هدیه امروز مخالفم ☺

شخصیتها جدایی میارن . الزاما اعتقادها نه

چه بسا شخصیتهای مطالحه گر که با اعتقادات متضاد درکنار هم به خوشی اوقات میگذرونن

۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۱۶

سید محسن

درود بر شماا---بله تحمل تفاوتها یک چیز است .اصل تفاوت چیز دیگری.

بنده مطلقا با برداشتهای شما مخالف و یا موافق نیستم--گاهی می اندیشم اگر توضیحی بدهم دیدگاهها بهم نزدیکتر میشه.

هدیه امروز

*هیچ کس نمی تواند در انزوا زندگی کند..میتواند زنده بماند

پاسخ:
سلام

بنظرم بجای هیچکس بهتره هرکسی نوشته بشه...

۰۱ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۳۹

سید محسن

*هنر یگانه ائی در جهان وجود دارد -------- گوش دادن

پاسخ:
پس در این زمینه هنرمندان کمی داریم ! 😅

۰۲ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۱۳

سید محسن

درود بر شما---

هدیه امروز

*کسانی که از شرایط خود و توان وانرژی خود بی اطلاع هستند، سعی میکنند

غیر از آن چیزی باشند که، هستند

پاسخ:
دیگه سعی کردن نمیخواد !

وقتی اگاه نباشیم چه قابلیتی داریم متعاقبا عملکردی غیرواقعی داریم

۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۲۸

سید محسن

درود بر شما---خوشحالم برداشت شما معنایی درست تر و عمیقتر از اصل جمله دارد---ممنون

هدیه امروز

*کسانی که خود بین هستند — هر کوششی بخرج دهند ناگزیر به کشمکش بیشتر

آشفتگی بیشتر—و بیچارگی بیشتر منجر میشود

پاسخ:
سلام

موافقم👍

۰۴ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۳

سید محسن

*موفقیت از راه سرکوب ،از راه کنترل، از راه تسلیم هوس ها شدن، حاصل نمی آید

پاسخ:
با تسلیم شدن و سرکوب کردن جملتون موافقم

ولی بنظرم کنترل کردن چیز خوبیه و میتونه راه موفقیت رو هموار کنه

۰۵ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۴۹

سید محسن

درود بر شما---البته هر طور که مایلید برداشت کنید---امام منظور جمله سرکوب نکردن و تسلیم نشدن و کنترل نکردن است---هر طور که دوست دارید

هدیه امروز

*میدانیم که دیگران هم مثل ما موجودات محکوم کننده هستند .پس در محکوم کردن پیش دستی می کنیم.

پاسخ:
سلام

مچکرم 🌹

۰۶ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۴۲

سید محسن

*ما اسیر توقعات خویشتنیم

پاسخ:
ما اسیر تقدیر خویشتنیم

۰۷ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۳۰

سید محسن

*راستگویان ، معمولا دروغگویان را نمی شناسند. و این آرامش بس عظیم است که بتوانیم در میان دروغگویان نباشیم

پاسخ:
راستگویان معمولا دروغگویان رو میشناسن . منتهی معرفت به خرج میدن ضایعشون نمیکنن

قسمت دوم جملتون رو عجیب موافقم 👍👍

۰۸ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۳۳

سید محسن

درود بر شما---برای قضاوت کردن دیگران ما باید آنها را بشناسیم.ولی عرض من اینست قضاوت کردن کار درستی نیست--دوم واقعا راستگویان چون هرگر دروغگو نیستند پس وقت خود را بمصرف شناختن دروغگو تلف نمی کنند. راستگو میداند که از دروغ دیگران به او آسیبی نمی رسد--واقعا سخته از صبح تا شب وقت بگذاریم و تشخیص بدهیم این دروغگوئه این راستگوئه نه این راهش نیست-ضمنا شناختن دروغگویان فضیلتی نیست--ما باور داریم که دروغگویان را نمی شناسیم و سخن دیگران را اگر سخن درستی بود می شنویم و اگر خواستیم قبولش میکنیم ولی هرگز قضاوت نمی کنیم

هدیه امروز

*کار درست را درست انجام دهیم و اسیر و برده ی نتیجه نباشیم

پاسخ:
سلام

اینکه کار درست رو درست انجام بدیم که نشان از باشرف بودن انسانهاست 👍

ولی گاهی خواه ناخواه نتیجه مهمه ...

۰۸ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۳۸

سید محسن

درود بر شما--جمله ایی بیادم آمد عرض کنم

ما باید بلور باشیم و خودمان را حفظ کنیم گیرم که همه دنیا خرده شیشه باشد مهم اینست که ما بلور بمانیم. بلور ماندن وظیفه ماست نه اینکه نشان دادن خرده شیشه ها

پاسخ:
سلام

بسیارعالی 👍👏

۱۰ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۹

سید محسن

*چهره راستگویان را بخاطر می سپارم و راستی ایشان را

پاسخ:
👍👍

۱۱ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۱۲

سید محسن

*قضاوت کردن دیگران یعنی در وجود دیگران بدنبال عیبی هستیم، تا شاید بتوانیم برای بدبختی های خودمان همسانی پیدا کنیم.. اصولا انسان قادر نیست دیگران

را ببیند مگر شباهتهای خودش در او را

پاسخ:
تشکر 🌹

۱۲ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۴۵

سید محسن

*عشق ناجی است.

پاسخ:
🌹

۱۳ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۴

سید محسن

*قبل ازهر تصمیم با آثراتِ اجزا ساده ی تصیم، آشنا شویم

پاسخ:
🌹

۱۴ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۰۸

سید محسن

*ما در حال عبور از زیر چراغ برقهای روشن قانون، هستیم.رهائی از قانون هستی ممکن نیست. مائیم که از نور قانون بهره برداری میکنیم یا نمی کنیم

پاسخ:
🌹

۱۵ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۳

سید محسن

*اگر معمولا به اهداف خود نرسیده ایم، اشکال از هدف است!! .که در انتهای اولین اقدام ما قرار نگرفته است

پاسخ:
😅جالب بود👍

۱۷ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۳۰

سید محسن

*دلخوش به دانائی خود نباشید. بدنبال آگاهی باشید.

پاسخ:
دقیقا 👍

بقول سقراط : همه ی دانائیم به آنجا رسید که بدانم بسی نادانم

۱۷ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۳

سید محسن

درود بر شما--مطلبی بخاطرم رسید--عرض میکنم--اتفاقا اهل تحقیق مشتاقانه بدنبال نظرات مخالف هستند تا با پیدا کردن نکات مبهم و مشکلات در موضوع بتوانند نسبت به ارائه بهتر نظر خود اقدام کنند.ما در تاریخ شاهد طرح اشکالات عمده حتی در مورد اصول دین هم هستیم ولی خوب ارائه نظرات مخالف فرصتی فراهم آورده تا مسئله بخوبی شکافته شده و برای فهم همگان آماده تر شود--البته تکفیر و توهین و سایر مسائل هم وجود داشته و در چندین مورد خودم خوانده ام که یک مرد بزرگ مذهبی را هم تکفیر کرده اند.ولی طرح مشکلات و عنوان کردن نظرات مخالف فرصتی است برای محققان و دانش پژوهان. آقای مختار با احساسات تند و آتشین فقط خودتان را آزار داده اید لطفا این نظر مخالف مرا بهانه قرار دهید و تحقیق کنید...ضمنا چرا پیامهای شما آدرس ندارد تا من بتوانم مستقیما با شما وارد طرح مسائل شوم--با عرض معذرت از افغانی عزیز

پاسخ:
سلام

۱۷ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۵۱

سید محسن

درود بر شما---دست شما درد نکنه واقعا شگفت زده کردید مرا . اینهمه جملات هدیه من پشت سر هم برایم حیرت انگیز و موجب امتنان است. کلمه مناسبی که بتواند بیانگر تشکر زیاد من از شما باشد پیدا نمی کنم. فقط میماند در خواست من---لطفا هر گز از انتقاد مطالب من خودداری نفرمائید ---فکر کنم تجمیع افکار من و شما خیلی راهگشا باشد. منتظر راهنمائی های شما هستم

پاسخ:
سلام

متوجه نشدم تیکه میندازید یا واقعا !😅

تجمیع افکار من و شما میشه تجمیع اتش و اب که حاصلی جز دود نداره😅😉

ما مخلصیم

۱۸ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۲۹

سید محسن

ثروت و دارائی، خیال انگیز است.حتی عزیزان و افراد اطراف انسان، بر خلق و خوی و تفکر او اثر میگذارند و مجموعا مانع رهائی می باشند

پاسخ:
بنظرم جمله اول نا مربوطه با جمله دوم ولی خود جمله اول میتونه کاملا درست باشه👍

جمله دوم هم با قسمت اولش کاملا موافقم اطرافیان اثرگذارند . ولی با جمع بندیش که مانع رهایی هستند مخالفم...

۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۵۶

سید محسن

درود بر شما---فکر کنم مشکل معنی (رهائی) باشد---رهائی به معنای ول کردن و فراموش کردن نیست---منظور اسیر آنها نبودن است. چون آنها میتوانند جلوی آزادی---ترقی--جستجو--تفکر آزاد را بگیرند و همیشه قبل از این مسائل باید به آنها توجه کنیم---ممنون از لطف و توجه شما

هدیه امروز

*ما زمانی به دستاوردهای زندگی خود میبالیم که بتوانیم در باره اشان صحبت کنیم

پاسخ:
سلام🌹

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

همینجوری یلخی یلخی

همینجوری یلخی یلخی

انسان = موجودیست مجبور ، که در میان گزینه های جبری ، اختیار انتخاب دارد !

نظرات تاییدی نیست😊نظری حذف نخواهد شد ! قبل از ارسال نظر خوب تصمیم بگیرید !مسئولیت حرفها و گفته ها بعهده خود گوینده گرامیه

بمیرن اما فکر نکنن

نظرات (۷۹)

ارسال نظر

نظرات تاییدی نیست😊

نظری حذف نخواهد شد ! قبل از ارسال نظر خوب تصمیم بگیرید !

مسئولیت حرفها و گفته ها بعهده خود گوینده گرامیه